|
لاهوتیان
(whoop )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
132 بازدید امروز: 132
توضیحات:
زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو درآن غرق ... این تابلو را به دیوار اتاق می زنی ، آن قالیچه را جلو پلکان می اندازی، راهرو را جارو می کنی، مبلها به هم ریخته است، مهمان ها دارند می رسند و هنوز لباس عوض نکرده ای،در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم کارهات مانده است . یکی از مهمان ها که الان می آید نکته بین و بهانه گیر و حسود و چهارچشمی همه چیز را می پاید... از این اتاق به آن اتاق سر می کشی، از حیاط به توی هال می پری، از پله ها به طبقه بالا میروی، بر میگردی پرده و قالی و سماور و گل و میوه و چای و شربت و شیرینی و حسن وحسین و مهین و شهین ....... غرق درهمین کشمکش ها و گرفتاری ها و مشغولیات و خیالات می روی و می آ یی و می دوی و می پری که ناگهان سر پیچ پلکان جلوت یک آینه است ... از آن رد مشو...! لحظه ای همه چیز را رها کن ، خودت را خلاص کن، بایست و با خودت روبرو شو، نگاهش کن خوب نگاهش کن، او را می شناسی ؟ دقیقا ور اندازش کن کوشش کن درست بشناسی اش، درست بجایش آوری فکر کن ببین این همان است که می خواستی باشی ؟ اگر نه پس چه کسی و چه کاری فوری تر و مهم تر از اینکه همه این مشغله های سرسام آور و پوچ و روزمره و تکراری و زودگذر و تقلیدی و بی دوام و بی قیمت را از دست و دوشت بریزی و به او بپردازی، او را درست کنی، فرصت کم است مگر عمر آدمی چند هزار سال است ؟! چه زود هم می گذرد مثل صفحات کتابی که باد ورق می زند، آنهم کتاب کوچکی که پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد...
درج شده در تاریخ ۹۹/۰۹/۲۷ ساعت 17:24
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|