فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 9841


درباره من

تهران

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۱/۱۶ ساعت 18:17 بازدید کل: 385 بازدید امروز: 118
 

الا تهرانیا} الاای داور دانا تو مبدانی که ایرانی چه محنتها کشیده از دست این تهران تهرانی چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی چه داند رهبری سرگشته صهرای نادانی چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یامن ►◄►◄ توای بیمارنادانی چه هذیان وهدر گفتی به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی قمی را بدشمردی اصفهانی را بتر گفتی جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی تورا آتش زدند وخود برآن آتش زدی دامن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یامن ►◄►◄ تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی به فکر آبرو وافتخار مملکت باشی چرا بیچاره مشدی وبی تربیت باشی به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یامن ►◄►◄ گمان کردم که با من همدل وهمدین وهمدردی به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی چه گویم برسرم باناجوانمردی چه آوردی اگر می خواستی عیب زبان هم رفع میکردی ولی مارا ندانستی به خود هم کیش وهم میهن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من ►◄►◄ به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل فرو میریخت چون طیر ابا بیلم به سر سجیل چه گویم ای همه ساز تو قانون و هردمبیل تورا یک شب نشد ساز ونوا دررادیو تعطیل ترا تنبور وتنبک بر فلک میشد مرا شیون الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من ►◄►◄ بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم عدو را تا نشاندم به جای از پای ننشستم به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن! الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من ►◄►◄ چو استاد دغل سنگ محک برسکه ما زد ترا تنها پذیرفت ومرا از امتحان وا زد سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد تواین درس خیانت را روا بودی ومن کودن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من ►◄►◄ چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد نخست آن جمع را از هم پریشان وجدا سازد چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد چنان اندازش از پا که دیگر سر نیفرازد تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب وفن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من ►◄►◄ چرا با دوستدارانت عناد کین ولج باشد چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد هنوز ازماست ایران را اگر روزی فرج باشد تو گل را خار میبینی وگلشن راهمه گلخن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من ►◄►◄ تورا تا ترک آذربایجان بود وخراسان بود کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود چو شد کرد ولر یاغی کزو هر مشکل آسان بود کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند نی جوشن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من ►◄►◄ کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان نه ماهی وبرنج از رشت ونی چایی ز لاهیجان از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندان جان مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره وکرمان دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من استاد محمد حسین شهریار

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۱/۱۶ - ۱۸:۱۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)