|
مجید یعقوبی
(
![]()
آلبوم:
دروغی به نام کوروش
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
399 بازدید امروز: 398
توضیحات:
ایرانیان همواره، مقبره پاسارگاد را، قبر مادر سلیمان میدانستند.
پس از روی کار آمدن رضا پهلوی، و ایجاد موج باستانگرایی و ضدیت با دین اسلام، غربی ها و صهیونیست ها تصمیم گرفتند که، در مقابل رشد و شکوفایی دین اسلام سدی قرار بدهند. آنها فردی که در تاریخ ایران بسیار کم رنگ و یا به عبارت دیگر هیچ بود را انتخاب کردند و آن شخص،کسی نبود جز،کوروش هخامنشی. تصمیم گرفتند از کوروش بتی ساخته شود و اورا مقابل شخصیت های دینی ایرانیان مسلمان قرار دهند حال شاید این سوال پیش بیاید، که چرا کوروش؟ #سلیمان #کوروش به این سوال از دو منظر باید پرداخت. 1 کوروش فردی مقدس برای صهیونیست هاست، و بزرگان و سران صهیونیست برای وی احترامی ویژه قائل هستند،احترامی فراتر از انبیا 2 زندگی نامه کوروش، بسیار وهم آلود و نامعلوم است. اطلاعات به دست رسیده از جانب کوروش بسیار کم است و به آنها نمیشود اعتماد کرد.شخصیتی که حتی مورخان بزرگ و نامی بر سر کوچکترین مسائل وی باهم اختلاف نظر دارند. ویل دورانت جمله ای جالب در مورد وهم آلود بودن زندگانی کوروش دارد: اگر این داستان ها را کنار بگذاریم از کوروش جز شبح فریبنده ای باقی نمی ماند، آنچه به یقین میتوان گفت این است که کوروش زیبا و خوش اندام بوده!!! یکی از دروغ هایی که غربی ها و باستانگرایان به مردم تحویل داده اند، ماجرای مقبره کوروش است. مقبره ای که تا قبل از رضا پهلوی، احدی از ایرانیان آنرا به نام مقبره کوروش نمیشناخت. این را خود غربی ها اعتراف کرده و آنرا در کتاب های معتبر خود مکتوب کرده اند. در کتاب سفرنامه های غربی ها به ایران می خوانیم: ایرانیان همواره این مقبره را، قبر مادر سلیمان، چهاردهمین خلیفه مسلمانان میدانستند ویل دورانت، تاریخ تمدن،کتاب مشرق زمین، گاهواره زمین سفرنامه های ونیزیان در ایران،ترجمه منوچهر امیری،صفحه ۹۸ سفرنامه جیمز موریه،مترجم ابوالقاسم سری،صفحه ۱۸۸ سفرنامه مادام دیلافوا،مترجم همایون فره وشی،صفحه۴۳۰- ۴۳۱ **************** خط 14 از منشور کوروش: خط 14. کورش با راستی و عدالت کشور را اداره میکرد. مردوک، خدای بزرگ، با شادی از کردار نیک و اندیشه نیکِ این پشتیبان مردم خرسند بود. کورش و قتلعام مردم نینوا چنانکه گفته شد، یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد میشود، کورشنامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخشهای دلپسند آن اکتفا میشود و بقیه متن را نادیده میانگارند. گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود میگوید که خانههای مردم قابل احتراق است و ما میتوانیم با پشتیبانی خدا و با مشعلهای فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعلههای آتش بسوزند. آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که میدیدند به ضرب تیغ از پای در میآوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچهها یافتند، بکشند». پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد. کورش همچنین فرمان داد تا خانههای بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند. کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین میکند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند. برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورشنامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶ البته لازم به ذکر است در منابع شرقی و خیلی از منابع تاریخی دیگر نامی از کوروش وجود ندارد . ما این نوشته ها را از منابعی که کورش پرستان میستایند و قبول دارند آورده ایم .
درج شده در تاریخ ۹۴/۱۲/۲۱ ساعت 23:41
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|