شهادت امام کاظم علیه السلام
حبیب با حبیب خود به خلوتی صفا کند
حبیب با حبیب خود به خلوتی صفا کند
ندانم از چه بی گنه عدو به او جفا کند
سرشک غربتش روان نوا زند ز نای جان
نهان ز چشم دشمنان به دوستان دعا کند
به پیکرش نشانه ها به سینه اش ترانه ها
که زیر تازیانه ها رضا رضا رضا کند
به دست ها سلاسلش ز غصه سوخت حاصلش
چه می شود که قاتلش ز فاطمه حیا کند
فتاده دیگر از نوا برو به دیدنش صبا
بپرس مرغ کشته را کی از قفس رها کند؟
به خاک بی کسی سرش کسی نبود در برش
کجاست تا که دخترش اقامه عزا کند