فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 35763


درباره من
حمید رستگار (yabanji )    

من کی هستم !؟

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۷/۰۷ ساعت 08:54 بازدید کل: 104 بازدید امروز: 102
 

زوجی از فامیلهای دور من در سیدنی استرالیا زندگی می کنند و درس می خوانند. آن ها چندی قبل برای بازدید از نمایشگاه هنر امریکای لاتین به موزه ی هنرهای معاصر سیدنی می روند و در یکی از گالری ها، بعد از دیدن تعدادی از مجسمه های یک هنرمند برزیلی، به قابی می رسند که بر پشت آن نوشته شده : "من کیستم..."، آنها به تصور دیدن تصویر مجسمه ساز، بوم را دور می زنند اما با عکسی از کتابخانه ی شخصی او روبرو می شوند... که یعنی فضای ذهنی من با تأثیر گرفتن از این ها شکل گرفته است. این تابلو آنها را به صرافت طراحی دوباره ی یک بازی قدیمی اما جذاب می اندازد: باز دیدن کتابخانه، انتخاب ده کتابی که بیشترین تأثیر را بر ما گذاشته اند و شرح این تأثیر برای دیگران با این هدف که به شناخت بیشتری از یک دیگر برسیم و با کتاب های خوبی که هنوز نخوانده ایم آشنا شویم...

انتخاب ده کتاب از میان نوزده هزار و پانصد جلد کتابی که تا به امروز خوانده ام- و بیست هزار جلدی که بعداً می خوانم- کار ساده ای نیست اما به هر تقدیر انتخاب من این ها است:

۱- سرگذشت هکلبری فین- مارک تواین- ترجمه ی نجف دریابندری

تصور کنید کمال را در سنین نوجوانی، در خانه ای کوچک، بدون برنامه، بدون هیجان و در روزهای کشدار و گرم تابستان سرگذشت پسربچه ای را می خواند که روی رودخانه ی "می سی سی پی" با  قایقی که به آن "کلک" می گویند سفر می کند، سایه ی هیچ بزرگتری بالای سرش نیست، شب ها زیر آسمانی پرستاره می خوابد و پیپ می کشد و با برده ای سیاه پوست به اسم جیم رفاقت دارد و بهترین دوست "تام سایر" است... داستان "تام سایر" را زودتر خوانده بودم اما "هکلبری" چیز دیگری بود... یک یاغی تمام عیار...

۲- صد سال تنهایی- گابریل گارسیا مارکز- ترجمه ی بهمن فرزانه

جادو، جادوی کلمه، جادوی ادبیات، ادبیات جادویی. صفحه به صفحه ی کتاب مسحور اسم ها، فضای داستان، گرمای هوا و سرنوشت آدم هایی بودم که اسم های عجیب و مشابه داشتند. روزی که "رمدیوس خوشگله" به هنگام پهن کردن ملافه ها با وزیدن نسیمی به آسمان صعود کرد من را هم با خودش برد... و هنوز در آسمان هستم!

۳- خاطرات نرودا- پابلو نرودا- ترجمه ی هوشنگ پیرنظر

خاطرات بزرگترین شاعر شیلی، و شاید جهان، که بت دوران نوجوانی و جوانی من بود. آمیزه ای از عشق به زندگی، تعهد اجتماعی و نبوغ هنری جمع شده در وجود مردی که می توانست الگوی هر جوان جویای نام و امیدوار به آینده باشد؛ آرمانی ترین نمونه از هنرمندانی بزرگ متعلق به دورانی سپری شده...

۴- بوف کور- صادق هدایت

قرار بود خواندنش خطرناک باشد، اما نبود. کتاب را که بستم دیگر می دانستم چرا نخواست پیش ما بماند. مردم زیاد درباره اش حرف می زدنند- و می زنند- و هرچه می گویند ارزش شنیدن ندارد. هدایت را باید خواند و... تحسین کرد.

۵- دیوید کاپرفیلد- چارلز دیکنز- ترجمه ی مسعود رجب نیا

اگر کتابی باشد که بخواهم در آخرین روزهای مانده از زندگی ام به عنوان آخرین کتاب، دوباره بخوانم، همین است. با رمان های دیکنز کتاب خوان شدم و در فضای داستان های او زندگی کردم. دیوید کاپرفیلد و شخصیت های رنگارنگ پیرامون او را مثل اعضای خانواده ی خودم دوست دارم...

۶-  عقاید یک دلقک- هانریش بل- ترجمه ی شریف لنکرانی   

مدت ها کتاب جلوی چشمم بود و جذبم نکرد، فقط به خاطر معنایی که برای لغت "دلقک" در ذهن داشتم. یک بار دوستی را در حال خواندن آن دیدم و تعریفی که از کتاب کرد باعث شد آن را بخوانم... بعد تمام کتاب های ترجمه شده از هانریش بل را خواندم اما هیچ کدام تأثیر عقاید یک دلقک را بر من نگذاشت. باید یک بار واقعاً عاشق شده باشید تا درماندگی قهرمان داستان را در شرایطی که گرفتارش شده درک کنید...

۷- ابراهیم در آتش- احمد شاملو

با "ابراهیم در آتش" با شعر آشتی کردم و با مجموعه آثار شاملو به زندگی ادامه دادم. او یکی از دلایل افتخار من است به ایرانی بودن.

۸- تاریخ فلسفه ی غرب- برتراند راسل- ترجمه ی نجف دریابندری

هیچ چیز به اندازه ی "تفکر" مهم نیست و هیچ چیز به اندازه ی خواندن کتابی درباره ی تاریخ تفکر انسان و سیر تحول تدریجی آن لذت بخش نیست. حداقل چیزی که از خواندن تاریخ فلسفه عایدمان می شود دریافت این نکته است که هر اعتقادی- هر قدر به ظاهر محکم- تا چه پایه می تواند قابل شک کردن باشد...

۹- مسخ- فرانتس کافکا- ترجمه ی صادق هدایت

"گرگوار سامسا"ی عزیز... و بیچاره... عالی ترین نمونه از سرنوشتی که در انتظار همه است و باید با آن جنگید...

۱۰۲- شازده کوچولو- آنتوان سنت اگزوپری- ترجمه ی محمد قاضی

از معدود کتاب هایی که سالی دو بار باید خواند. راز جاودانگی و سعادت کودکانه زیستن را در آن پیدا خواهید کرد، آدم ها را با این کتاب خواهید شناخت و معنای عشق را...

...حالا بگویید، شما کی هستید؟ 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۵/۰۷/۰۷ - ۰۸:۵۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)