ساکت نیستم.......لبهایم هم نسوخته است.........فقط تمام من تاول زده،ازآشی که نخورده ام!...

عاشق که میشوی....... لالایی خواندن هم یاد بگیر......... شبهای باقی مانده ی عمرت،به این سادگیها صبح نخواهد شد..........

می گفتند باران که می بارد بوی خاک بلند میشود...اما اینجا باران که میزند فقط بوی خاطره ها می آید.خاطرات را باید سطل سطلاز چاه زندگی بیرون کشید!خاطرات نه سر دارند و نه تهبی هوا می آیند تا خفه ات کنندمی رسند...گاهی وسط یک فکرگاهی وسط یک خیابانسردت می کنند،داغت می کنندرگ خوابت را بلدند،زمینت می زنندخا...

راه کــه می روم مــدام پــشت ســـرم را نگـــاه می کــنم ...! دیـــوانه نیســــتم ...! خنجـــــر از پـــشت خــورده ام . ...

دلم پر است ... آنقدر پر که گاهی اضافه اش از گوشه ی چشمانم می چکد ........... ...

گوشه ی اتآقم ، غرق عطر مرگـ گل هآیی ست که دآنه دآنه زندگی شآن رآ کش رفتم، تآ فآل بگیرم ، آمدنت رآ .... ...

سلام روزگار…چه میکنی با نامردی مردمان…من هم …اگر بگذارند …دارم خرده های دلم را…چسب میزنم…راستی این دل …دل می شود ؟ ...

گفته بودی فردا، پشت این پنجره ها، غنچه ای می روید، و کسی می آید، روشنی می آرد... دیرگاهیست که من، پشت این پنجره ها منتظرم، ولی اینجا حتی، رد پایی هم نیست! ...

روزگارا: تو اگر سخت به من میگیری، با خبر باش که پژمردن من آسان نیست، گرچه دلگیرتر از دیروزم، گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند، لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست زندگی باید کرد...! ...

یــــــــخ کرده ام!... نه از سردی بهمن ماه ... از زمستانی که در نگاه توست ... ...

خاطـــــــــــــــره... همان ســــــــــرباز مفقودالاثریست ....... تا مــــــــــــــــــــردنش را باور میکنی....... زنــــــــــگ در را می فـشـــــــــــــارد..................... ...