درباره من http://raftanha.blogfa.com
وای چشمانت... گیر داده بودند که چیزی بگو و من خاک بر سر همه آنچه را که میخواستم بگویم با آب دهانم قورت دادم حالا مدتهاست که دلم درد می کند... |
یلدا جعفری
(
![]()
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
تا ته وسوسه ها خواهم رفت
دل به دریا خواهم داد
از تماشای افق با نوازشهای نور
سینه پرزطپش های امید خواهم کرد
و صدا خواهم کرد
ماه و دریا را
به تمنای محبت ، به فراموشی اندوه
به همان راه که مرا
به حوالی نگاه عشق خواهد برد ...
مثل همیشه دلنشین و دوست داشتنی.ممنونم
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمی آیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را می نوشته ام...
مرسی زیبا بود
ما رو حسابی شرمنده کردین
من کجا و شعر کجا ...از اینکه لایقم دونستید
و نثر نوشته مو اینجا بیاد گار گذاشتید
بینهایت سپاسگزارم مهربان و خوب و نازنین...///م.شیدا
شورم ترانه می شود
و شوقم ساز می نوازد
و درخت خشکیده ی زمستانی من
به شکوفه می نشیند
وقتی تو میشوی رویای بیداریم
جناب شیدا ! سروده ای به غایت با احساس و لطیف خواندیم . لطیف چونان پری که در دست میگیریم . قلمتان توانا و دلتان بهاری باد
خانم جعفری ! من به شما تبریک میگویم برای این کار به غایت نیکتان . برای درک ژرف و احساس لطیفتان . درود و صد درود
اهی بدمم
که تر نشود
چشمانم ...
زیباست...
مگذار که جز به شادماني گذرد
هشدار که سرمايه سوداي جهان
عمرست چنان کش گذراني گذرد
مرا دید و دلم خواندو
نگاه از عاشقش چید و
دلم بیهوده لرزیدو
سوار ترک رفتن شد
شعرات خیلی لطیفه
اینم یه شعر از خودت بود که من بالا نوشتم!