فراموش کردم
رتبه کلی: 1149


درباره من
http://raftanha.blogfa.com

وای چشمانت...
گیر داده بودند که چیزی بگو
و من خاک بر سر
همه آنچه را که میخواستم بگویم
با آب دهانم قورت دادم
حالا مدتهاست که دلم درد می کند...

یلدا جعفری (yaldajafari )    

ما دو تا...

منبع : نجمه زارع
درج شده در تاریخ ۹۰/۱۰/۰۵ ساعت 05:04 بازدید کل: 709 بازدید امروز: 103
 

                

   باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…


   جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…


   وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت


   تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…


   روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای


   سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا


   افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت


   فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا


   کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان


   در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…


   تا آفتاب زد همه جا تار شد برام


   دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،


   از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط


   یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا...
 

                       


 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۰/۰۵ - ۰۵:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)