فراموش کردم
رتبه کلی: 1149


درباره من
http://raftanha.blogfa.com

وای چشمانت...
گیر داده بودند که چیزی بگو
و من خاک بر سر
همه آنچه را که میخواستم بگویم
با آب دهانم قورت دادم
حالا مدتهاست که دلم درد می کند...

یلدا جعفری (yaldajafari )    

رهگذري گفت مرا...

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۲/۱۸ ساعت 11:54 بازدید کل: 622 بازدید امروز: 128
 


غمگين ترين شادم

پر بسته ام .....هر چند آزادم

من عاشقم ، يعني که حالي گيج و گُم دارم

ويران ، ولي انگار آبادم

آرام و فريادم

 

اينگونه حيرانم

گاهي خموشمِ ؛ گاه سوزانم

همچون اجاقم ، لحظه ي تحويلِ فروردين

تکليف خود را هم نمي دانم

عمري پريشانم

 

خل نيستم بانو!

بگذار گويم کيستم بانو!

من هسته اي تلخم که تيپا خورده از رُستن

در خاک  خُلها زيستم بانو!

غم ريستم بانو

 

تصوير يک برگم

رقاص ِ طوفاني بدآهنگم

با ضربِ پائيزي و تصنيفِ صداي باد

شاباش گير ِ پنجه ي مرگم

از ساقه مي لنگم

 

مرغ دلم بي پر

کابوس ظلمت بي در و پيکر

بايد تبر زد شاخه ي شب را بُريد از ته !

خورشيد را چون شعر ِ بي دفتر

آواز کرد از بر

 

بانو بگو با من

اي آنکه دوري يک بغل تا من

آيـا  مرمّت  مي کني  ارگ ِ  اميـدم را  ؟

خورشيد را مي بينم آيـا من ؟

اي با وفا دامن!

 

لب باز کن رويا!

شعري جديد آواز کن رويا!

شعري که تعبيرش سلام ِ صبح با سرو است.

اين قصه را آغاز کن رويا!

اعجاز کن رويا!
 

اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر

برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)