"نرمش قهرمانانه" ، تعبیری است که رهبر معظم انقلاب ، بر "صلح امام حسن (ع) با معاویه" اطلاق کردند و اخیراً نیز فرمودند: "بنده معتقدم به همان چیزی که سالها پیش به «نرمش قهرمانانه» نامگذاری شد."
نگاهی به تاریخ اسلام نشان می دهد که هر گاه مصالح جامعه اسلامی ایجاب کرده ، رهبران جامعه اسلامی از صلح و نرمش قهرمانانه به عنوان راهبردی برای تضمین منافع جامعه بهره برده اند ، هر چند که برخی تندروها ، جلوتر از رهبران حرکت کرده و حتی به سول خدا"ص" نیز اعتراض کرده اند!![](http://cdn.asriran.com/files/fa/news/1392/7/21/311622_513.jpg)
از جمله جریان پیمان حدیبیه که بین رسول خدا "ص" و کفار مکه بسته شد. با این که برخی افراد با سطحی نگری به آن حضرت اعتراض کردند ولی این پیمان به تنهایی نتایجی معادل تمام غزوات حضرت را به دنبال داشت و نهایتاً به فتح بدون خونریزی مکه منتهی شد.
چگونگی انعقاد و پیامدهای آن نشانگر تلاش رسول خدا "ص" برای حفظ جان پیروان خود و در عین حال گسترش اسلام در شرایط صلح است.
در هنگام انعقاد پیمان رسول خدا "ص" تمام شرایط لفظی قریش را پذیرفت که پیامد آن ترک جنگ بود و امنیت جانی و مالی دو طرف تأمین میشد و مهمتر از آن این بود که هر دو طرف در انعقاد پیمان با دیگر قبایل آزاد بودند و این زمینة مهمی برای گسترش اسلام بود. رهاورد این نرمش قهرمانانه رسول خدا "ص" اهمیت آن را مشخص می کند:
- به رسمیت شناختنِ حکومت نبوی "ص" از سوی مشرکان قریش
نبردها و هجومهای پی در پی قریش، و سایر قبیلههای مشرک و یهود فرصت نمیداد تا رسول خدا "ص" به نشر و تبلیغ اسلام بپردازد اما با انجام دادن این پیمان و به رسمیت شناخته شدن حکومت نبوی "ص" ، مشرکان قریش پذیرفتند که به آن حکومت خیانت نورزند و حتی پیمانهای حکومت اسلام با دیگران را به رسمیت بشناسد.
- افزایش شمار مسلمانان
پیمان مزبور، سبب اختلاط مسلمانان با مشرکان و رفت و آمد آنها به شهرهای همدیگر شد و در نتیجه مشرکان از نزدیک با مکتب اسلام و اخلاق و رفتار رسول خدا "ص" و سایر مسلمانان آشنایی بیشتری پیدا کردند و در نتیجه بسیاری از مردم به اسلام گرویدند. چنان که به فرموده امام صادق علیه السلام "مدت قرارداد منقضی نشده بود که اسلام بر مکه مستولی شد."
ابن اثیر هم مینویسد: تعداد کسانی که در دو سال بعد از صلح حدیبیه به اسلام گرویدند بیشتر از همه کسانی بود که در طول سالهای قبل از آن اسلام آورده بودند.
- گسترش فعالیت تبلیغی، سیاسی، نظامی
از ویژگیهای این پیمان، برقراری صلح و امنیت بود. مسلمانان می توانستند در خلال این مدت آزادانه و بدون هراس از مزاحمتهای مشرکان به دعوت و نشر آئین اسلام بپردازند. از این رو، رسول خدا "ص" گروههای دعوت را بسیج نمود و به سوی اعراب بادیهنشین فرستاد تا آنان را به پذیرش اسلام فراخواند.
همچنین با استفاده از فرصت به دست آمده، رسول خدا "ص" در اقدامی بسیار چشمگیر با اعزام سفیر به سوی سران دولتها و قبایل و گروهها، ضمن ارتباط دیپلماتیک با آنان، آنها را به پذیرش اسلام فرا خواند، و این گونه دعوت خویش را در سطح جهانی گسترش بخشید.
از مواردی که رسول خدا "ص" از فرصت طلایی بدست آمده از جانب پیمان حدیبیه و ایمنی از ناحیه جنوب بهره برداری فرمود، این بود که با خاطری آسوده به سراغ آخرین پایگاه یهودیان در قلعههای خیبر – که تهدیدی نهفته بودند – رفته و آن را فتح کرد.
همچنین یکی از نقاط حساسی که با تاریخ تشیع پیوند ناگسستنی دارد. خلافت وامامت امام حسن علیه السلام و شرایط به وجود آمده برای آن حضرت بود. چگونگی برخوردهای امام حسن "ع" با معاویه نشان می دهد که امام حسن "ع" هرگز اهل سازش با معاویه نبودند، بلکه امام "ع" هم با شناخت دقیق از دشمن و نقاط ضعفش توانستند با بکار گیری یک استراتژی متفاوت و استفاده از همین شیوه نرمش قهرمانانه، دین خدا و جان یارانش را حفظ کنند. هر چند این شیوه برای برخی از دوستان ناخوشایند بود و افرادی همچون حجر بن عدی هم به امام اعتراض کردند.
امام در پاسخ ابو سعید ضمن این که عمل خود را به صلح حدیبیه تشبیه کردند، فرمودند: «ای ابو سعید! من به همان جهت با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا "ص" با بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکه در حدیبیه صلح کردند. تفاوتی که هست این است که آنان به تنزیل قرآن کافر شدند و معاویه و یارانش بتأویل قرآن کافر شدند. ای ابو سعید! اکنون که من از طرف خدای سبحان امام و پیشوا می باشم پس نباید مرا در جنگ یا صلح به نادانی متهم کنید اگر چه علت و حکمت آن را ندانید.
آیا نشنیده ای هنگامی که حضرت خضر "ع" کشتی را سوراخ کرد و کودک را کشت و دیوار را تعمیر کرد حضرت موسی "ع" که علت این کارها را نمی دانست خشمگین شد و چون حضرت خضر "ع" حکمت آن را بیان داشت حضرت موسی "ع" راضی شد. من نیز همانگونه ام شما بر من خشم گرفتید چون حکمت کار مرا درک نکرده بودید اگر من این کار را نمی کردم حتی یک نفر از شیعیان و یارانم در روی زمین باقی نمی ماند.»
امام باقر "ع" هم درباره این اقدام فرمود: « سوگند به خدا آن چه را امام حسن علیه السلام انجام دادند برای این امت بهتر از چیزهایی است که خورشید بر آن تابیده است.»
برای امام و اصولا هر فرد مکتبی، مهم آن است تا به رسالت شرعی خویش عمل کند نه آن که به دلیل احتمال طعنه های مردم، خود را به دامی در اندازد که جز نابودی خود و همراهان حاصلی ندارد.
یکی از فوائد صلح امام حسن علیه السلام این بود که از خطر وسیع و بزرگ حمله دشمن خارجی جلوگیری کرد. یعقوبی در تاریخ خود می نویسد: معاویه پس از قرارداد صلح با امام حسن "ع"، به شام بازگشت. در این موقع به او گزارش رسید که امپراطور روم شرقی، با سپاه منظم و بزرگ خود، از کشور روم حرکت کرده و قصد حمله بر کشور اسلامی دارد. معاویه ناچار شد که برای جلوگیری از حمله سپاه روم، هر سال صد هزار دینار به دولت روم شرقی باج بدهد. این سند تاریخی نشان می دهد که اگر صلح بین امام حسن "ع" و معاویه رخ نمی داد، خطر بزرگی متوجه اصل اسلام می شد. بر همین اساس امام محمد باقر"ع" در پاسخ کسی که به صلح امام حسن "ع"انتقاد داشت، فرمود: ساکت باش، امام حسن "ع" به آنچه انجام داده داناتر است. اگر او صلح را نمی پذیرفت، خطر بزرگی به پیش می آمد.
از رهاورد این صلح هم می توان به مواردی اشاره کرد:
- امام حسن با این صلح ضمن برداشتن نقاب از چهره ی زشت امویان و ارتقاء بصیرت مردم ، کاری کردند که دشمن به دست خود وسائل سقوطش را فراهم کند.
- عاشورا در مرتبه نخست، حسنی بود و سپس حسینی و حسن"ع" شالوده آن را ریخته و وسائل آنرا فراهم آورده بود. بنابراین اگر عمل شجاعانه امام حسن "ع" نبود حتی کرسیهای درس امام باقر و امام صادق علیهما السلام هم برگزار نمی شد؛ پس مکتب باقری وجعفری ما پیش از انکه مرهون حادثه کربلا باشد، وامدار و نتیجه حادثه ساباط [محل عقد قرارداد صلح] و عمل شجاعانه امام حسن علیه السلام است.
آری بی تردید رهبران الهی و امامان علیهم السلام به عنوان تندیس همه خوبی ها، قهرمانان موفق برای چگونه بودن، چگونه زیستن و چگونه مردن هستند. همه ابعاد شخصیّت معصومان علیهم السلام بایسته پژوهش است؛ ولی برخی از فرازهای زندگی آنان،از جمله برخورد با زورمداران وصاحبان قدرت، از ویژگی خاصی برخوردار است و باید مورد مطالعه دقیقتری قرار گیرد. این بزرگوران با شناخت دشمن به اینکه اعتمادی بر پیمان ها و قرار دادهای آنان نیست که «انهم لا اَیمان لهم» اما با به کار گیری از ابزار قدرت نرم و ایجاد شرایطی در تعامل با آنان، سرانجام - ولو در بلند مدت- به هدف خود نایل شدند. و در این راه منافع اشخاص و فشار آنان را در نظر نداشتند بلکه مصلحت دینی وکیان اسلامی اولویت داشت.
پس شیوه نرمش قهرمانانه، انفعال در برابر دشمنان نیست بلکه یک دیپلماسی نرم هوشمندانه و بیانی دیگر راهبرد عزت، حکمت و مصلحت، به منظور خنثی کردن و از بین بردن توطئه های استکباری دشمنان و تقویت جبهه خودی است.
منابع و مآخذ:
- شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، 1413- 1993، چاپ دوم، ج2،صص372-371.
- فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1390ق، چاپ سوم، ج 1، ص 205.
- ابن اثیر، الکامل، بیروت، دار صادر – دار بیروت، 1385- 1965، ج2 ، ص 205.
- حامد منتظری مقدم، بررسی تاریخی صلحهای پیامبر(ص)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، تابستان 1382، چاپ اول، صص 130-132.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة،1410- 1990، چاپ اول، ج 1، ص 198.
- واقدی، کتاب المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمی، 1409- 1989،چاپ سوم، ج 2، ص 634.
- - بلاذری، انساب الأشراف، تحقیق: محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، 1959، ج3،ص45.
- علامه مجلسی، بحار الأنوار، تهران، اسلامیة، 1363 ش، ج44، ص2.
- شیخ کلینی، الکافی، تهران، اسلامیة، 1362 ش،ج8،ص330 .
- رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، قم، انصاریان، 1381 ش،ص156.
- یعقوبی، تاریخ یعقوبی،بیروت ، دار صادر، بی تا، ،ج2،ص217.
- محمد محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام حسن علیه السلام، تهران،مطهر، 1373، صص 100-99.
- علامه مجلسی، بحار الأنوار، تهران، اسلامیة، 1363 ش، ج44، ص1.
- شیخ راضی آل یاسین، صلح الحسن علیه السلام، بیروت، اعلمی،1412 ق،ص374.
- همان،ص13.
- توبه: 12.