فراموش کردم
رتبه کلی: 4796


درباره من
گاهی هیچ چیز نیست، هیچ کلامی برای گفتن، هیچ کاری برای کردن، هیچ نگاهی برای دیدن، هیچ فکری برای نوشتن...

انگار هست و نیست، انگار نیست و هست...
یاسر مجیدی (yasermajedi )    

مرا به عشق تو تمنایی نیست.

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۹/۰۸ ساعت 17:50 بازدید کل: 223 بازدید امروز: 222
 

بنام خدا

سلام خدمت همه کاربران عزیز

تمامی نوشته ها تالیفی ست

خواهشا به رسم امانتداری کپی برداری و استفاده از نوشته ها

با درج منبع و نام خودم

(یاسر مجیدی)

باشد.

........................................................................

22

..........................

تمامی احساسم

را دانه دانه میکنم

و

در محراب فاصله ها

جا میگذارم

تا بدانی دیگر مرا

به عشق تو تمنایی نیست.

فاصله ها

 

21

.........................

در پی چشمانت

تمامی پنجره های بسته

را ورق خواهم زد

بسان تقویمی

که با پس زدن

ورق هایش

به بهار میرسد.

تمام پنجره های بسته

20

 ............................................

تنها آنکه مرا

در فراق

این فاصله ها خوب می فهمد

چشمان همیشه منتظریست

که با یادت

بارانی ترین روزها را برایم

رقم می زند.

تنها

19

.........................

چشمانم

بارانی ترین

تمنای بی وقفه

حضور

 توست.

تمنای بی وقفه

18

.............................

در پائیز ناگریز عمر

تنها یاد کوچکی

از تو

کافیست

تا تمامی قلبم

با واژه های شعرش

بر صفحه این سایت

نشت کند

تا

شاید در جایی و ساعتی

باورت شوم.

 

پائیز ناگریز

...................................................................

17

بوسه

رویای بی پایان

تمامی خواب های چشم من است

در رنگین کمان جاری تو

در باران اشک هایم.

بوسه

 

.......................

16

عاشق دنیای

بی چترم

وقتی تنم

 بارانی

احساس

تو

باشد.

 

دل بسته بودم برنگاه سر خوشت باز
تو زیر چتر مشکیم بس ساده بودی
در زیر باران من فقط یک چتر بودم
اه

 

15

.......................

مرا

بی حضورت

در هیچ کجای عشق

هوای نفس کشیدن

نیست.

در هیچ کجای عشق

14

.........................

تمامی احساساتم

کپک زده روزهایی ست

که

در نبودت

خرج هیچ دلی

نشد.

دلم


13

تنهایی

سهم پائیزئی

کوتاهی ست

تا

بهاری که

مرا بی تو

سهمی از شکفتن

دوباره ای نیست.

 

سهم من

12

تمنای داشتنت

را

در تنگنای بی مهری

جا نگذار

بگذار فاتح

هزار و یکشب قصه هایت

من باشم.

تمنای داشتنت

11

.....................................

گر چه پستوی دل

خاک خورده

از

خاطرات توست

ولی مرا

خانه تکانی

دوباره ای در سر نیست!!

 

پستوی دل

10

...........................

 مرا

 سهم کمی ست

 از عشق

 وقتی ترا

 در سر هوای پریدن است

و

 مرا با تو

همنفسی

 

 

همنفسی

.......................

9

چشم می بندم

 و

 در ازدحام خیال

 ترا

 شبیه ابری می بینم

 پر از باران  احساس

 و

 من عاشقانه

 عابر بارانی

 چشمانت میشوم

 تا

 همیشه.

شهر بارونی

8

................................

 دلتنگی

 نام تمام ثانیه هایی ست

 که حتی دیگر

 به خواب هایم

 هم

 قدم نمی گذاری.

دلتنگی

7

...................

 حضورت

 یک دلخوشی

 اما

 بی نهایت بود

 نهایتی که در چشم برهم زدنی

 فرسنگ ها

 از من دور شد.

عطر حضورت

 

6

.......................

 تمام فصل های

 سال

 هوای زندگیم خالیست

 ای کاش میشد

 در

 هوای دوباره بودنت

 نفسی کشید.

فصل

5

....................

حادثه عشق

در

کوچه باغ خاطراتی

رقم خورد

که

دل همیشه بی تاب

حضورت بود.

 

حادثه عشق

4

................

 می نویسم ترا

 هرشب

 با واژه هایی که

 مرا

 زخم می زنند

 در مدام روزهایی که نیستی.

 

هرشب

3

.....................

سکوت

تلخ واژه ی غمگینی ست

بر سوگواری قلب من

در نبود

تو

 

سکوت

2

.....................

برای من

در انبوه عشق

دوست داشتنت

تنها فریبی ست

بر آرزوی محال

حضور تو با من

برای من

1

....................

سر برگ های هیچ

تقویمی

مرا حتی به خیال تو

رهسپارم نمی کند!

همیشه فرصت کوتاه

و

مجال اندک!

مرا تنها به گوشه نگاهت

بسپار

تا

خانه به دوش همیشگی

چشمانت باشم.

سربرگ های

 

ادامه دارد.....

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۹/۱۹ - ۱۱:۱۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)