دختروپسری عاشق هم میشن و تصمیم میگرین باهم ازدواج کنند
پدر دختر به شدت مخالفت میکنه
دختر که نمیتونه رضایت پدر رو بگیره،تصمیم میگیره با پسر فرار کنه......
پدر دختر وقتی متوجه موضوع میشه با ازدواج اونها موافقت میکنه
یک هفته قبل عروسی دختر در چاله ای میوفته
و تموم لباسهاش گلی میشه
دختر به خانه برمیگرده و لباسش رو میشوره ولی.......
باز
لکه ای روی لباسش میمونه
شب فرشته ایبه خوابه دختره میاد و ازش میخواد که حتما تا قبل عروسیش
اون لکه هارو بر طرف کنه ولی.......
دختر خواب رو ندیده میگیره!!!!!!!!!
شب بعد همان فرشته به خواب مادرش میره و همین درخواست رو از اون میکنه.
مادر دختر لباس ها رو دوباره میشوره ولی اون هم نمیتونه لکه رو برطرف کنه.
فردا شب زنگ خانه به صدا در میاد و اونها متوجه میشن که همون فرشتس که میاد جلو
و یه بسته ای رو به دختر میده،دختر در حالی که ترسیده بود به فرشته نگاه میکنه،فرشته میگه:
پودر شستشوی پرسیل با قدرت پاک کنندگی فراوان لکه هارو از بین میبره و لکه باقی نمیمونه
شستشو یعنی پرسیل.........