روزی وقتی کارمندان اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلوی اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: "دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود، در گذشت. شما را در مراسم تشییع جنازه دعوت می کنیم، ساعت 10 در سالن اجتماعات."
در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند، اما پس از مدتی، کنجکاو می شدند نزدیک تابوت رفتند . بدانند چه کسی مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده است.
این کنجکاوی ، تقریبا " تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می شد، هیجان هم افزایش می یافت. همه پیش خود فکر می کردند: "چه کسی مانع پشیشرفت ما در اداره بود ؟ به هر حال خوب شد که مرد!"
کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی آنان وقتی به درون تابوت نگاه می کردند، خشکشان می زد و زبانشان بند می آمد. آینه هایی درون تابوت قرار داشت و هر کس که به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته هایی نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
"تنها یک نفر وجود دارد که میتواند مانع رشد شما شود. او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می توانید در شادی ها و تصورات و موفقیت هایتان اثر بگذارید. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید. زندگی شما وقتی که رئیستان ، دوستانتان ، والدینتان ، شریک زندگی یا محل کارتان تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود. زندگی شما وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید و باورهای محدود کننده تان را کنار بگذارید. باور کنید که تنها مسئول زندگی ، خودتان هستید.
مهمترین رابطه ای که در زندگی می توانید داشته باشید ، رابطه با خودتان است. خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات ، غیر ممکن ها و چیزهای از دست رفته نهراسید. خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید .
دنیا مثل آینه است . انعکاس افکاری را به فرد باز می گرداند که او به شدت به آنها اعتقاد دارد. تفاوت ها در روش نگاه کردن به زندگی است."
نکته:
مسئولیت پذیری اولین و مهمترین فصل کتاب سرنوشت سازی است.