فراموش کردم
رتبه کلی: 2675


درباره من
نه از افسانه می ترسم نه از شیطان

نه از کفر و نه از ایمان

نه از آتش نه از حرمان

نه از فردا نه از مردن

نه از پیمانه می خوردن

خدا را می شناسم از شما بهتر

شما را از خدا بهتر

خدا از هرچه پندارم جدا باشد

خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد

نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد

که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ای وحشت نما باشد

هراس از وی ندارم من

هراسی را از این اندیشه ام در پی ندارم من

در عالم بیم از آن دارم

مبادا رهگذاری را بیازارم

نه جنگی با کسی دارم

نه کس با من.
حامدم..20ساله..گیاهخوار..متولد تبریز..خودمم سربازم....
(ایچاخ سرباز لار ساغلیقینا)!!!
سرباز. (yorkshair )    

خواهم......

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۳/۲۸ ساعت 20:39 بازدید کل: 610 بازدید امروز: 86
 

به جزیره ای خواهم رفت٬

جایی که خورشید همواره درخشان است

و ماه بر پهنه دریا بالا می آید

وقتی میروم ٬ تمام زنجیرهایی که مرا از رفتن بازمیداشتند

ترک خواهم کرد

زمان آن فرا رسیده تا روحم را آزاد کنم

آری.... خواهم رفت

 

آنجا کنار جویباری کوهستانی

خانه ای سنگی خواهم ساخت

و با چوب سرو و کاج و صنوبر خواهم آراست

باغی خواهم ساخت

و کشتزاری از ذرت

و خاک مادر زمین را در دستانم خواهم فشرد

 

آری ... خواهم رفت

بله خواهم رفت

فقط برای اینکه دوباره پاره ای از طبیعت باشم

آری میخواهم بار دیگر قسمتی از طبیعت باشم

 

آنگاه به فرزندانم عشق خواهم آموخت

چرا که وظیفه هر پدری است

چون همه ما قسمتی از تمام موجودات زنده ایم

و از کلمات نیمه فراموش شده سخن خواهم راند

مثل عشق و شادی و خوبی

چرا که جهان تنها با سرود عشق زنده است

 

آری خواهم رفت

خواهم رفت

و آنها نیز قسمتی از طبیعت خواهند بود

و قسمتی از طبیعت بودن را با تمام وجود احساس خواهند کرد

زمانش فرا رسیده

دوباره قسمتی از طبیعت بودن

آری خواهم رفت٬ روزی خواهم رفت( روزی خواهم رفت...)

نوشته:lone wolf

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۳/۲۸ - ۲۰:۳۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)