فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3362


درباره من
کنار برکه ی دلم نشستم و نیامدی **دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی **سوال کردم از خدا نشانه ی خانه ی تو را **سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی**
yousefi yousef (youyou )    

داستانی اموزنده از زندگی کوفی عنان

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۰۶ ساعت 14:39 بازدید کل: 147 بازدید امروز: 146
 

از کوفی عنان دبیرکل سابق سازمان ملل و برنده ی جایزه ی صلح نوبل پرسیدند:

مهم ترین خاطره ی شما از دوران تحصیل چیست؟

وی پاسخ داد: روزی معلم علوم ما وارد کلاس شد و برگه ی سفید رنگی را به تخته سیاه چسپاند. در میان آن لکه ای سیاه بود.

از شاگردان پرسید: بچه ها چه می بینید؟

همه جواب دادند: "یک لکه سیاه" معلم متفکرانه لحظاتی مقابل تخته سیاه راه رفت و سپس با دست خود به اطراف لکه سیاه اشاره کرد و گفت:

بچه های عزیز، چرا این همه سفیدی اطراف لکه سیاه را ندیدید؟

کوفی عنان می گوید: از آن روز تمام تلاشم این بود که اول به سفیدی (خوبی ها،نکات مثبت، روشنایی و ...) نگاه کنم.

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۷/۰۶ - ۱۴:۳۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)