فراموش کردم
رتبه کلی: 1171


درباره من
کاش میشد چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم . . . .
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پایِیز ندارم
******
چِقـدر پـــیـراهـن هـای پـشتــ ویتـرینــ مَغـازهـ هــا قَشَنـگَنـد !

تـو را کـه در آنهــا تَـصـوّر میکنـم وَسـوَسـه ی خـَــریدنشـانــ بـه سَـرَمـ مـیزنـــَد

امــا میبیــنــی فـقـط مـانـده بــود اینهــا نبـودنتــ را بـه رُخـمـ بِکِشَنــد کـه

کشیدنــــد..

******

سر مــــــــیز شام
یادت کهـ می افتم
بغـــــــــــض میکنم

اشک در چشمانم حلقه می زند
همه متعجب نگاهـــــم می کنند
لبخـــند می زنــم

و میگویم: چقدر داغ بــــــــــــــــود

******
آنقدر در تـــــــــــو غــرق شـــده ام..
که از تلاقـــی نگاهـــم بادیگری



احســـاس خیانــت میـــکنم!!


******
خدایا کودکیم را گرفتی جوانی ام را دادی . . . .

عقلم را گرفتی عشق را دادی . . .

عشق را گرفتی و تنهایی را دادی . . .

خنده هایم را گرفتی و غم را دادی . . .

آرزوهایم را گرفتی و حسرت ها را دادای .. . .

خدایا برگرد . . .

من هنوز نفس میکشم . . .یادت رفت نفسم را بگیری . .

******
گاهی دلم به اندازه ی یک مجلس ختم میگیرد . . .

حتی اگر تمام خیابان ها را آذین بسته باشند . .
******
مهلت بده لعنتی . . . .

قبول . . . . میروم . . .

فقط پایت را بردار تا غرورم را جمع کنم . . .
******
میدانی . . .

دلم یک آمدن میخواهد بی هیچ رفتنی . . .

و یک همدم که خیانت نداند . . .

******
چقدر سخت است نمرده باشی وازت بخواهد گورت را گم کنی . . . .

******
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست...
و غمــت سـهم ِ مــن!

******

درد مـــن،

چشمانـــی بـــود کـــه

بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد


و بـــه دیگـــران " چشمـــک " ..........!

******
دلم تنگ شده . . .

نمیدانم ...؟ شاید برای تو یا برای دیروزهایی که با تو بودم

******
سـخـت تـر از نـبـودنـت
انـکار دوسـت داشتـنـت است ...

انـکار تـنهایـیـمــ ،

دیـدن غـرور خـرد شدهـ امــ ،

و اشـک هـایـ کـه بـ اختـیار جـار م شونـد ...
******
هنوزهم نمیدانم چه شده
چرا بامن حرف نمیزنی
فقط این را میدانم که دردادگاهت محکوم شده ام به تبعید
ازآغوشت به تنهایی وبازهم تنهایی
شکنجه میکنی مرا ؟؟؟

******
امشب به استقبال خواب میروم
دستان رویایت را میگیرم
باخود به خوابم میبرم
میخواهم تاصبح برایت عاشقانه بگویم
درد دل کنم
به چشمان عاشقت خیره شوم
و برایت بگویم ناگفته هایم را ، بگویم برایت
مدتهاست شانه هایت آرامش سرم شده اند
نگاهت نور چشمانم شده اند
و صدای نفس هایت آرامش بخشترین موسیقی ام شده است
کاش این خواب تمام نشود....

******
خواستنت سرریز کرده است
هرچه مینویسم کمترکه نمیشود هیچ
بی قرارترم میکند...
من با این دل عاشق چه کنم؟؟

******
همین که میدانم هستی خوب است
همین که میدانم درتپشهای قلبت یادی ازمن هست خوب است
همین که میدانم درراستای نگاهت مرا جستجومیکنی خوب است
همین که میدانم درکنج ذهنت هرروزمرابه دوردستهای خوشبختی میبری خوب است
همین که میدانم گاهی نامم را به زبان می آوری خوب است
خوشبختی همین است دیگر

******
نسیم خنکی که می وزد برتنم
مسخ میکند مرا
توان بلند شدن ندارم
خود را به دست باد میسپارم ونوازشهایش
و باز ای کاش ها و حسرتت
امروز جای خالیت را باد پرکرده است
فردا را چه کنم؟؟
******
دیوانه شده ام

دیوانه ی تو...

با خاطراتت لبخند میزنم

مادرم با نگرانی نگاهم می کند و میگوید:

دیوانه شده ای...

******
سخت ترین شکنجه ی دنیا این است

دیدن ویرانی عشقی که هنوز در قلبت می تپد

دیدن کسی که هنوز عاشقش هستی اما در چشمانش رنگ عشق را نمی بینی

در ذره ذره ی نگاهش ملتمسانه به دنبال عشق میگردی

به دنبال خودت...

اما نیست

رنگ و بویی از تو نیست

و تو مجبوری لبخند بزنی به تمام این بدبختی...
******
لعنت به سکوت

که فاصله ای شده است عمیق میان من و تو

بیا و لب بگشا

این دل دوریت را بیش از این طاقت ندارد
******

دلم تنگ شده برا روزایی که:

شبا اس میدادی: "مال خودمی"

روزی بیس بار اس میدادی: "دوستت دارم"

وقتی قهر میکردم، قبل از اینکه بخوابی اس میدادی: "آشتی نکردیماااااا"


هنوز قهری



دلم تنگ شده...
******
صدای کلاغها غوغا بپاکرده اند
درلابلای سنوبرقدیمی همسایه
اول صبح است
صدای دلخراششان قلبم را تکان میدهد
روی آسفالت بی روح خیابان
جسد کلاغی با چشمانی باز که به آسمان خیره مانده است
رگه نازک خونی درکنارش
مرگ را به رخم میکشد
زیرلب صلوات میفرستم
اکنون صدای کلاغها را درک میکنم
ازجداییها می نالند
خداصبرشان دهد
******
درد دارد
وقتی می رود 
و همه می گویند : دوستت نداشت 
و تو نمی توانی به همه ثابت کنی که هر
شب با عاشقانه هایش خوابت می کرد!

******
هوای دلم که بارانی میشود
تند تند خاطراتت را جمع میکنم درقلبم
میترسم سیل اشک کمی ازآن را باخود ببرد
بعدازتو آنها تنها امید زندگیم هستند


******
دلــــتــــنـــگی ام قــــــــــــــــد کشـــیده


برایِ خــــــودش مــــــَـــــــردی شده اما


تــــــــــو هنـوز هـم حســــــــــــــادت نمیــکنی...!

******
دیـگر بـه هـــوا ِ نـــازَت ،
هـیـچ مـــرد
ســر بـه بــیـابـان نـم گـــذارد !
ســاده ا لــیـل جـــان !
ایــنـجــا مـجــنـون هـــا
بــا یـک کـلیک
روز هــزار بار عــاشـق مــ شـــونــــد !!!




^v^   ^v^    ^v^    ^v^    ^v^  ^v^

  ^v^    ^v^    ^v^    ^v^    ^v^    ^v^   ^v^   ^v^    ^v^    ^v^     ^v^    ^v^   ^v^   
^v^    ^v^    ^v^    ^v^   ^v^    ^v^    ^v^    ^v^  ^v^

  ^v^    ^v^    ^v^    ^v^    ^v^    ^v^   ^v^   ^v^    ^v^    ^v^     ^v^    ^v^   ^v^   ^v^    ^v^    ^v^ ...   ^v^   ^       

    ^v^    ^v^    ^v^   ^v^   ^v^    ^v^    ^v^     ^v^    ^v^   ^v^   ^v^  

    ^v^    ^v^    ^v^   ^v^   ^v^    ^v^    ^v^     ^v^    ^v^   ^v^   ^v^  
    ^v^    ^v^    ^v^   ^v^   ^v^    ^v^    ^v^     ^v^    ^v^   ^v^   ^v^  



مستقیــــــــــــــم !؟



در بســــــــــــــــت !؟



مانـــــــــــــــــــــــــــده ام ..!!



در این شهرِشلـــــــــوغ و پُــر ترافیــــــــــــــــــک ...



هیــــــــــــــچ کَس دِلـــَـــــــــــــــــم را نمی



بـَــــــــــــــــــــــــــرد ....!








zahra-0024 (zadeyegam )    
   
عنوان: میدانم دیگر برای من نیستی اما دلی که تنگ باشد این حرفها رانمیفهمد....1
میدانم دیگر برای من نیستی اما دلی که تنگ باشد این حرفها رانمیفهمد....1
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 282 بازدید امروز: 250

این تصویر توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
توضیحات:
دلتنگم


دلتنگ یاد و حضورت


دلتنگ خاطراتی که از عطر تو سرشار است


دلتنگ روزهایی که آرامش بخش زندگی من تو بودی.


روزهایی که از آرزوهای ناب ما روشن بود


شب هایی که یک نفر تکیه گاه خستگی های روزهایم بود.


دستی بود که سرمای غربتم را گرمی ببخشد


دلتنگم


دلتنگ کسی که سنگ صبور دردهایم بود


دلتنگ لحظه هایی که جز حضورت چیزی نداشتند،


و هیچ ترسی از اینده مبهمم نداشتم


.



.


.


حال منتظرم


منتظر لحظه ای که مرگ مرا دریابد


مرگی سخت اما شیرین


سخت به تاوان این همه خوبی هایم


و به شیرینی طعم رسیدن به آرامشی دوباره.  
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۱۲ ساعت 02:23
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)