+
اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع میکرد
پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع میکرد
اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید
مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید
اگه تو مال من بودی همه خبر دار می شدن
ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن
اگه تو مال من بودی قدم رو پاییز میزدیم
پاییز میفهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم
اگه تو مال من بودی انقدر غریب نمیشدم
من چی میخواستم از خدا دیگه اگه پیشت بودم
اگه تو مال من بودی دور خوشی نرده نبود
دل من اون آواره ای که شبا می گرده نبود
اگه تو مال من بودی چشام به چشمات شک نداشت
تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترک نداشت
اگه تو مال من بودی جهنمم بهشت می شد
قصه ی عشق ما دوتا عبرت سرنوشت میشد
اگه تو مال من بودی میبردمت یه جای دور
یه جا که تو دیده نشی نباشه حتی کمی نور
اگه تو مال من بودی میذاشتمت روی چشام
بارون میخواستی میبارید ابر سفید گریه هام
اگه تو مال من بودی برگا تو پاییز نمیریخت
شمعی که پروانه داره اشک غم انگیز نمیریخت
اگه تو مال من بودی قفس دیگه اسیر نداشت
آدما دارا میشدن دنیا دیگه فقیر نداشت
اگه تو مال من بودی خیال نمیکنم باشی
پ
♥-عاشق واقعی وقتی دلش میگیرد بهترین چیز که میتواند آرامش کند نوشتن است شاید راههای دیگری برای خالی کردن عقده دل باشد ولی برای من نوشتن در حکم تسکینی است که آرامش را به دلم باز میگرداند...♥
بدترین درد این نیست که عشقت بمیره بدترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه بدترین درد اینم نیست که عاشق یکی باشی و اون ندونه
بدترین درد اینه یکی بمیره بعد از مرگش بفهمی که دوستت داشته
تک وتنها توی این کوچه خلوت
توی این ساعت شب زیر بارون
من میگم دوست دارم توی این دنیای وحشی
توی این زندگی پوچ توی این آشفته بازار
من بازم میگم دوست دارم
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی همچویوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من دریا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود
ی نگاه مهر تو آینهء فردای من
رنگ چشمانت عسل ریز است ای دریای من
مثل گلهای سحر مثل کبوترهای عشق
غرق شادی می شود با یاد تو رویای من
نو بهار زندگی یک فصل از غمهای توست
من غمت را دوست دارم ای گل زیبای من
کاش می شد زندگی را عشق را مهربانی را
هدیه میدادم به تو ای عشق بی همتای من
♥ آرامش یعنی اینکه
همیشه ته دلت مطمئن باشی توی سینه کسی که دوستش داری یک خونه ی گرم داری
♥سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده می کنن ولی اصلا نگات نمی کنن؛ سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن♥
عشق چیست :. به کوه گفتم عشق چیست؟! لرزید به ابر گفتم عشق چیست؟! بارید به باد گفتم عشق چیست؟! وزید به پروانه گفتم عشق چیست؟! نالید به گل گفتم عشق چیست؟! پرپر شد به انسان گفتم عشق چیست؟! اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: دیوانگیست
+ تاریخ بیست و نهم دی 1391ساعت 11:53 PM نویسنده سمیرا | 17 CM
اونی که میخواستم
اونی که می خواستم عهدشو شکست و
به پای عشق جدید نشست و
چش روی آرزوم همیشه بست و
پشت مه پنجرمون رها شد
اونی که
می خواستم مث اشک چکید و
تو طول راه یهو یکی رو دید و
صدای از ما بهتر و شنید و
به خاطر هیچی ازم جدا شد
اونی که می خواستم دل ما رو بردو
تو راه که می رفت به یکی سپرد و
تو خاطرش ، خاطره ی ما مرد و
یکی دیگه تو رویاهاش خدا شد
اونی که می
خواستم دل ازم برید و
بین گلا یه گل تازه چید و
به اونی که دلش می خواس رسید و
مثل تموم مردا بی وفا شد
اونی که می خواستم زود ازم گذشت و
یه روزی رفت و دیگه بر نگشت و
منکر مجنون شد و کوه و دشت و
منکر عشق و بودن با ما شد
اونی که می خواستم زیر قولش
زد و
با یکی دیگه پیش من اومد و
به خاطر اون به ما گفتش بد و
عزیز تر از دیروز و از حالا شد
اونی که می خواستم شدش از ما سرد و
پیغام دادش که دیگه برنگرد و
بد بودن ما رو بهونه کرد و
غیبش زد و یک دفعه کیمیا شد
اونی که می خواستم ما رو بد شناخت و
هستی شو پیش یکی دیگه باخت و
قصر من و با یکی دیگه ساخت و
شکر خدا باز ولی پادشا شد
اونی که می خواستم من و داد به باد و
رفت پیش اون کس که دلش می خواد و
زد زیر عشقش تا یادش نیاد و
اسم منم جز آدم بدا شد
اونی که می خواستم من و زد کنار و
خزونشو
یه جوری کرد بهار و
قایم شدش تو یه عالم غبار و
تقدیر ما مثل موهاش سیا شد
اونی که می خواستم آخرش گم شد و
بازیچه ی چشمای مردم شد و
وارد عشق صد و چندم شد و
توی خیال کس دیگه جا شد
اونی که می خواستم ، ولی انگار مده
مال همه یه جورایی گم شده
کاش از میون غبارا بیاد و
بهم بگه هر چی می گی بیخوده