فراموش کردم
رتبه کلی: 2629


درباره من
رآفرینا!

سجاده ام را به سمت قبله نیاز می گشایم

تا ذره ذره وجودم را به معراج

نگاهت، پرواز دهم

می ایستم به قامت دربرابرت تاعظمتت راسپاس گویم

به رکوع می روم تا بزرگی ات را به یاد بیاورم

و به سجده می افتم تا بر بندگی ام مهر عشق بزنم

چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست

چه لحظه های مهرافروزی در ذکر یاد ت

پروردگارا! دستان دعایم را

به عرش الهیت برسان ،

دلم را به حلاوت دوستیت

و چشمان باران زده ام رابه دیدارت

نورانی گردان .

سفیدبرفی 77 (zahra13 )    

دلتنگیم اقاجون

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۱۶ ساعت 10:12 بازدید کل: 252 بازدید امروز: 241
 
دلتنگم آقا...

 

 

دلتنگم آقا ؛ دلتنگ دیدنت ؛ دلتنگ شنیدن صدای انا المهدی ت ...
تا کجای عمر باید هر شب درانتظار تو ستاره بشماریم تا کدام روز و ماه باید مسافر دنیای غفلتها باشیم یامولا !

 

بیا که سقف آسمان زندگیمان راابر جهل و فساد پوشاند !بیا که زمین تشنه باران است ! بیا که جگرهایمان را فراقرنگ سرخش را باخته است بیا از درون سوخته ایم مولا بیا ای مرهم دلهای خسته !

 

نمی دانم قلم سنگی برای دوری توچه می نویسد بیا که قلب شیشه ای انتظارمان در هر بار ترکی برمی دارد و صبرمان راخزان به یغما می برد .

 

بلندای پرواز خورشید را که می بینم این سوال در ذهنم می روید که آشیانه خورشیدکجاست؟

 

کبوتران سپیدبال که نشانه های آرامش آسمانند شبانگاهان در آغوش مهربان لانه ها اندام جان را در بستر آرامش مینهند عقابها که سلاطین آسمانند در یورش تاریکیها دل به سکوت می سپارند و در دل کوهساران تمنای دستان پر محبت شب را دارند اما خورشید آشیانه اش کجاست؟

 

در کدامین بستر مهربانی دل پرخروشش به آرامش می نشیند؟

 

یک روز با خورشید همسفر شدم . دانستم که غروبش افسانه ای بیش نیست و مغرب و مشرق جز خطوط خیالی نیستند .

 

خورشید هرگز غروب نمی کند خورشید معنای روشن طلوع است .

 

اما آشیانه خورشید رایافتم دل مردی چون مهدی (ع)!!! این دل شماست که معبد خورشید است و این دل شماست که حلقه اتصال چشمه خورشید با نور پاکی و طراوت است .

 

اگر روزنه ای در دل توبگشایم خواهم دید که هزاران خورشید در آن سر به سجاده نورانیت گذارده اند و هرخورشید به گونه ای اشعه رحمت و برکت را به هر سو می پراکند.

 

آری ! می شناسمت سالهاست که همتای تو را ندیده ام من موجودی هستم که از فرسنگها عقب تر آمده ام وچون به تو رسیده ام همراهت شده ام . پا به پای تو می آیم . تو را میشناسم

 

 

حان بندگی اش اشتباه کرد
برگ سپید دفتر دل را سیاه کرد

استغفار
حتی به راز عطر خوش سیب پی نبرد
در محضر امام زمان هم گناه کرد


بیچاره آن کسی که جوانی خویش را
در راه سرکشی و معاصی تباه کرد


امثال ما مسبب این روضه ها شدند
یک عمر مرتضی سر خود بین چاه کرد

چاه
کو رزق گریه؟ دخل دلم خاک می خورد
این کسب را چگونه شود رو به راه کرد؟


با این همه گناه قیامت نمی شود
در چشم های حضرت زهرا نگاه کرد 



برگرفته از سایت دل تنگ امام زمان (عج)
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۲/۰۱ - ۱۲:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)