داشم چقدر دلم تنگه برات، قلب من با لاله همرنگ برات، هدیه ناقابل برادرم نوشتن این شعر برات، داداشم جون منی آخه هم خون منی، توی باغچه ی دلم گل گلدون منی، یادگار پدرم نور چشم مادرم حق نگهدارت باشه عزیزم برادرم، مهربونیات هنوز یادم نرفته اینو تو دلم میگم هفته به هفته، منو تو دو هم صدا دو مهربونیم نیـــاد اون روزی که بی هم بمونیم، پدرو مادرمون اون دو تاج سرمون دلشون میخواست که ما از همدیگه جدا نشیم، یه روز آفتاب در میاد شب میره سحر میاد، داداشم غصَه نخور عمر جدایی سر میاد..
داداشم چقدر دلم تنگه برات قلب من با لاله همرنگ برات
برادر جان نمیدونی چه دلتنگم
برادر جان نمیدونی چه غمگینم
نمیدونی . نمیدونی . برادر جان
گرفتار کدوم طلسم و نفرینم
نمی دونی چه سخته در به در بودن
مثل طوفان همیشه در سفر بودن
برادر جان . برادر جان . نمیدونی
چه تلخه وارث درد پدر بودن
دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه
دلم تنگه از این روزهای بی امید
از این شبگردیهای خسته و مایوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه
همیشه یک غم و یک درد و یک کابوس
دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه
دلم خوش نیست . غمگینم برادر جان
از این تکرار بی رویا و بی لبخند
چه تنهایی غمگینی . که غیر از من
همه خوشبخت و عاشق . عاشق و خرسند
به فردا دلخوشم . شاید که با فردا
طلوع خوب خوشبختی من باشه
شبو با رنج تنهایی من سر کن
شاید فردا روز عاشق شدن باشه
دلم تنگه برادر جان
برادر جان دلم تنگه
بـعضی وقتا آدم عجیب دلش می خواد یکی بهش گیر بده....!!
ازش بپرسه کجایی؟؟ کی میای؟؟
چرا با اون پسره حرف زدی؟؟
تنهایی جایی نرو!
زود برو خونه ! رسیدی زنگ بزن !
هوا سرده لباس گرم بپوش....
تا دیر وقت بیدار نمون....
نصفه شبی بهت اس ام اس بده....بدونی توی بی خوابیاشم به یادته....
باید یکی باشه که نگرانت باشه....!
یکی باشه بهت بگه مواظب خودت باش.....!
به نظرتون من دیوونه ام که عاشق گیر دادنای داداشیمم؟؟