فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 8828


درباره من
صیامی * (zahraa-s )    

ناشنوا

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۲۴ ساعت 12:41 بازدید کل: 121 بازدید امروز: 108
 

چند نفر از پلی عبور میکردند

که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند...{#}

همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند به آنها کمک کنند....{#}

ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است که نمیشه براشون کاری کرد...

به آن دو گفتنند که امکان نجاتتون وجود نداره ! و شما به زودی خواهید مرد!!!{#}

در ابتدا آن دو مرد این حرفهارو نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند

اما همه دائما به آنها میگفتند که تلاشتون بی فایده است و شما خواهید مرد!!!{#}{#}{#}{#}{#}

پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب اورا با خود برد .اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش میکرد....

بیرونی ها همچنان فریاد میزدند که تلاشت بی فایده است .... اما او با توان بیشتری تلاش میکرد و بالاخره از رودخانه خروشان خارج شد

وقتی که از آب بیرون آمد{#}

معلوم شد که مرد ناشنواست...؟

در واقع او تمام این مدت فکر میکرد که دیگران او را تشویق می کنند....!

 

 

(((نا شنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن میگویند)))

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۲/۲۴ - ۱۲:۴۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)