شعر انگلیسی در مورد باران
I want to write your name
on every drop of water
And then let that drop
touch my soul
and absorb in my heart
I can see your name
everywhere
at every color of rainbow
At every cloud in the sky
Missing you so much
in this rainy and romantic weather
می خواهم نام تو را
روی هر قطره آب بنویسم
و بگذارم که آن قطره
روح من را لمس کنم
و در قلب من جذب شود …
من می توانم نام تو را
در هرجا ببینم
در هر رنگ رنگین کمان
در هر ابری در آسمان
خیلی دلم برایت تنگ شده
در این هوای بارانی و عاشقانه
***
شعر انگلیسی باران
The gentle rains are the times for our walks
To feel the wetness against our skin, walking together
To laugh and splash like children in the puddles
To kiss and embrace in the sweetness of the rain
باران نم نم … لحظاتی برای قدم زدن ماست
برای احساس نم باران روی پوست مان، برای قدم زدن در کنار هم
برای خندیدن و صدای پای ما مثل بچه ها در زمین گل آلود …
برای بوسیدن و در آغوش کشیدن یکدیگر زیر شیرینی باران!
***
I love the rain that falls in our lives
I love the feelings that each storm provides
You and I live for each storm that comes by
Oh, my dear, the rain says I love you all over again
باران را دوست دارم که به زندگی ما می بارد
عاشق احساساتی هستم که هر طوفان ایجاد می کند
تو و من برای هر طوفانی که با آن می آید زندگی می کنیم
اوه، عزیزم، باران می گوید که من دوباره و دوباره عاشقت هستم!
***
I remember
that rainy day
Running and splashing
the water of rain
kissing and hugging
Touching each others wet face
I remember
We danced, we loved
drops coming towards us
We made love in that rain
We made each other happy
We lived and enjoy every moment
Of romantic and heart warming rain
I remember
Our passionate love
in that lovely weather
به یاد دارم …
آن روز بارانی را
دویدن در گل و لای باران
آب باران را
بوسه های عاشقانه و آغوش هم را
و لمس صورت های خیس یکدیگر
به یاد دارم …
رقصیدیم و عشق ورزیدیم
ریزش قطرات باران را تماشا کردیم
ما در این باران عاشق شدیم و شادی کردیم
ما در هر لحظه زندگی کردیم
و لذت بردیم … از باران گرم و رمانتیک
به یاد دارم …
عشق شورانگیزمان را
در آن هوای عاشقانه
***
شعر عاشقانه باران
I want enjoy this day with you
by hugging you and dancing
with you across the rain but
I can’t because we both are
far away from each other
Happy rainy day
می خواهم این روز را با تو خوش بگذرانم
در آغوش تو و رقصیدن با تو
در میان باران …
اما نمی توانم چون هر دو از هم دوریم …
روز بارانی مبارک!
***
I went to our place
It was rainy
It was cold
It smelled of peaches
the thing you thought of
when you thought of first kisses
I went to our place
It was rainy
It was cold
It’s funny how fast
that peach can mold
به جایی که همدیگر را ملاقات کردیم رفته بودم
هوا سرد و بارانی بود
“بوی هلو می داد …”
این چیزی بود که وقتی به اولین بوسه مان فکر می کردی توصیف کردی!
به جایی که همدیگر را ملاقات کردیم رفتم
هوا سرد و بارانی بود
خنده دار است که هلوها چقدر زود خراب می شوند!
***
Rain is not only drops of water
It is the LOVE of sky 4 earth
They never meet each other but send LOVE this way
Enjoy the LOVE of nature
باران فقط قطرات آب نیست
باران، عشق آسمان برای زمین است
آن ها هرگز همدیگر را ملاقات نکردند اما عشق را اینگونه برای هم می فرستند
از عشق طبیعت لذت ببر!
***
you said that
you love it when it rains
little did you know that
it rains
whenever i shed a tear
maybe that’s why
you seem happy
even if i’m hurt
you enjoy
whenever i cry
گفتی باران نم نم را دوست داری
آیا می دانی که
هروقت گریه می کنم هوا بارانی می شود؟
شاید به همین خاطر است که
خوشحال هستی
حتی اگر من دل شکسته باشم
لذت می بری هروقت من گریه می کنم!
***
you were the sunshine
who loves the rain
and i was the rain
who loved you, my sunshine
but even if
opposites attract
we can never really meet
unless on a fateful event
when we’re destined
to create a rainbow
تو آفتابی بودی که
باران را دوست دارد
و من بارانی بودم
که تو را دوست داشت آفتاب من …
اما حتی اگر
تضادها جذب هم شوند
من و تو هرگز یکدیگر را نمی ببینیم
مگر در یک رویداد سرنوشت ساز
که رنگین کمانی بسازیم!
***
My dream is to hear rocks hitting the window and see you standing in the rain
رویای من این است که صدای برخورد سنگ ها به پنجره را بشنوم و تو را ببینم که زیر باران ایستاده ای!
***
Love is just something you can’t explain, like the look of a rose, the smell of rain, or the feeling of forever.
عشق تنها چیزی است که نمی توانی توصیفش کنی
مانند ظاهر یک گل رز،
بوی باران،
یا احساس جاودانگی
***
If I could do anything, it would be to kiss you in the middle of the street, on the rainiest day of the year
اگر می توانستم هر کاری بخواهم انجام دهم
تو را وسط خیابان
یا در بارانی ترین روز سال
می بوسیدم!
***
Let’s kiss in the rain; where the rain was so hard the only thing we could see was each other.
بیا زیر باران همدیگر را ببوسیم
جایی که آنقدر باران شدید ببارد
که چیزی به جز یکدیگر را نبینیم
***
Walking in the rain…holding your hand…that’s what I wish for..
قدم زدن زیر باران … گرفتن دست های تو … این چیزی است که آرزوی آن را دارم