شب چون دل عاشقان
پر از سودا شد
از چشم بد و نیک تنها باشد.
عکس نوشته های عاشقانه دونفره ناب
یه روز با کسی روبهرو میشین که
به گذشته شما اهمیت نمیده
چون میخواد توی آیندتون کنارتون باشه.
عکس های عاشقانه زیبا
عکس نوشته های عاشقانه دوست داشتن
عکس های عاشقانه دلتنگی
تک بیتی عاشقانه استاد شهریار
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می کنی
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی
حتماً ببینید: عکس های عاشقانه دو نفره «3»
متن عاشقانه زیبا
فرخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز
خبر از کوی تو می آوردم باد هنوز
در جوانی همه ی ی با یاد تو دلخوش بودم
پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز
شتاب مکن
که ابر بر خانهات ببارد
و عشق
در تکهای نان گم شود
هرگز نتوان
آدمی را به خانه آورد
آدمی در سقوط کلمات
سقوط میکند
و هنگام که از زمین برخیزد
کلمات نارس را
به عابران تعارف میکند
آدمی را توانایی
عشق نیست
در عشق میشکند و میمیرد
اشعار مولانا درباره عشق
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی
شاگرد که بودی که چنین استادی
خوبی و کرم را چو نکو بنیادی
ای دنیا را ز تو هزار آزادی
من و تو
من و تو یکی دهانیم
که با همه ی ی آوازش
به زیباتر سرودی خواناست.
من و تو یکی دیدگانیم
که دنیا را هر دم
در منظر خویش
تازهتر میسازد.
نفرتی
از هرآنچه بازمان دارد
از هرآنچه محصورمان کند
از هرآنچه واداردِمان
که به دنبال بنگریم،
دستی
که خطی گستاخ به باطل میکشد.
من و تو یکی شوریم
از هر شعلهیی برتر،
که هیچگاه شکست را بر ما چیرگی نیست
چرا که از عشق
رویینهتنیم.
و پرستویی که در سرپناه ما آشیان کرده است
با آمدشدنی شتابناک
خانه را
از خدایی گمشده
لبریز میکند.
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت می روی تنها چرا
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
حتماً ببینید: عکس های غمگین عاشقانه و رمانتیک «2»
عکس و اشعار عاشقانه دونفره
من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم ؟
شعر عاشقانه کوتاه
ز کدام ره رسیدی؟ ز کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگه به درون دل فتادی؟
متن عاشقانه زیبا
آری آغاز دوست داشتن است
اگر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
اشعار رمانتیک کوتاه
من انِ توام
مرا به من باز مده