چای من لبریز و لب دوز است و لب سوز است، آآآی!
می خوری با من تو چای؟
گرچه کامم تلخ و چایم تلخ و روزگارم نیز تلخ
امّا دلبَــــرم
گر تو آیی
لب گشایی
لب بریزی
لب بسوزی
لب بدوزی
وااای!
بَه چه محشر می شود
اندازه ی یک چای خوردن
کام ِ من شیرین نمایی
دلبرم
ماه ِ آبان است و چای
با تو می چسبد فقط
******
بعضی دردها مثل چایی میمونن
با گذشت زمان سرد میشن
ولی تلخیش از بین نمیره …
******
جملات عاشقانه در مورد چایی
محتاجم
محتاج یک فنجان چای
که پهلویش تو باشی …
******
شعر چای و عشق
روزنامه ها هرگز نمیدانند
تمام اتفاق های تلخ جهان
می تواند از فنجانی چای شروع شود
و گاهی دریا در سکوت رفتن کسی
غرق میشود
مریم ملک دار
******
متن عاشقانه در مورد چای
دلم می گیرد
وقتی “تنهایی” زودتر از من
رو به رویت نشسته
و با تو چای می نوشد
علیرضا عباسی
******
به اخمت خستگی در می رود، لبخند لازم نیست
کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست
بهمن صباغ زاده
******
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است
فاضل نظری
******
برایت چای آوردم، کمی فوتش کنی خوب است
هوس کردم بسوزانی مرا با غنچه کردن ها …
مهرداد تکلو
******
فوت نکن چای خودت را من حسودی میکنم
درگمانم با هوا هم، بوسه بازی می کنی …!!!
******
حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را
اسماعیل محمدی
******
تشنه ام چای نداری بدهی لیوانی؟
لرزش سینی و چشمان تو دیدن دارد!
احمد علیزاده
******
مثل هر روز نشستم سر میزی که فقط
خستگی های من و چای کسی هست که نیست
احسان کمال
******
برای خواستگارت چای می بردی و من از دور میدیدم
به پیش چشم خود آن خاطرات کافه رفتن را
******
چای خوبست اگر دست به دستم بدی
ورنه هرگز هوسش در دل ما نیست که نیست
******
عصر زمستان
تو چای می نوشی و من
قند در دلم آب می شود
******
چای را بی پولکی خوردن صفا دارد اگر
حبه قندی مثل تو شیرین زبانی میکند
قاسم صرافان
******
من مثل چای تلخ و تو شیرین شبیه قند
ما را خدا به نیت پیوند آفرید
محمد رفیعی
******
گاهی
تنها دو نفر میتوانند
تمام دنیا را پشت میز قهوه خانه ای
مثل یک حبه قند در فنجانی چای
به هم بزنند …
******
چای یارم قند پهلو گر نباشد گو مباش
بگذرد چون بر لبانش قند پهلو میشود
******
کنار چای و آتش، بارها یاد تو افتادم
چه دلتنگی شیرینی، چه خوشبختی کوتاهی …
حامد عسکری
******
چای تلخی را که تو آورده ای شیرین تر از
قصه ی فرهاد و شیرین و تمام قند هاست
******
زندگی منتظر هیچ کس نمی ماند
مگذارید چای تازه دم زندگی تان
به چایی یخ زده تبدیل شود …
******
تو باش پنجرهـ باز و هوا سرد پاییز
بنازم رو زیبای برایم چا میریز؟
******
تو نیستی
اما من برایت چای میریزم
چه فرق میکند؟
باشی یا نباشی
من با تو زندگی میکنم
رسول یونان
******
و چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبی ست
برای با تو نشستن؛ بهانه ی خوبی ست …
حسن صادقی پناه
******
چای دم کن
خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و گل های قوری بهتر است
******
چای خوب است اما از آن بهتر اینست؛
چای را آن که تو دوست داری، بریزد!
******
تو یک چای برایم بریز و من
دنیایی را به پایت
******
بهار است
بگذار برای تو چای بریزم
و جایی غیر از شعر
دوستت بدارم
******
من باشم و
تو باشی و
یک فنجان چای
لبخند خاطره می شود
احساس
جدار سرنوشت را می شکند
و بهانه
نقطه چینی میشود
بر بودن های عاشقانه
قندان را کنار بگذار
شیرینی نگاهت برای من کافی ست
با تو
کامم شیرینست
بوسه هایت را
برای من بفرست …
******
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم
حسین پناهی
******
امروز هوای عشق دلچسب و عالیه
در جمع ما فقط جای تو خالیه
پای درخت سرو باشه قرار ما
لطف قرار ما چای زغالیه
تنها اگه باشی زندونیه غمیم
غم ها سبک میشن وقتی که با همیم
تنها نمون عزیز همت کن و بیا
وقتی یکی کمه انگار همه کمیم
حرف نگفته خیلی زیاده
امروز سر کن با خانواده
عشق و محبت خرجی نداره
مهمون من باش یه چای ساده
******
به قدر یک فنجان چای دو نفره صبر کن
بی آنکه نگران نگاه خیس من باشی
دمی آسوده نفس بکش
بی آنکه دلواپس قلب خاموش من باشی
پنجره دلتنگی هایم را رو به خواستنت بسته ام
اشتباه شیرین دلم را به رخ این بغض سنگین نکش
بگذار و برو بی آنکه نگران دلی باشی که بی صدا
در پس ثانیه های دوست داشتنت تباه شد
قصه ی غریبی نیست
تکرار خواستن ها و نداشتن ها
قصه ی دل های همیشه تنها
فنجان چایت که به پایان رسید
آخرین خط این قصه را نا تمام بگذار و برو
فیروزه قاسمی زاده
******
به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است
******
دلنوشته زیبا درباره چایی خوردن
همیشه چای برایم بیشتر از یک نوشیدنی ساده بوده
چای بهانه ایست برای هم صحبت شدن با کسی
چای می تواند واحد اندازه گیریه رفاقت و صمیمیت باشد!
هر چقدر چای یخ کند نشان می دهد چقدر حرف دارید برای گفتن که چای فراموش می شود
اکنون دلم چای می خواهد… قندپهلو!
با یک رفیق ناب که چای را به چای ببندیم و گاهی استکان را سر بکشیم و بگوییم بازهم یخ کرد
چای را جدی بگیرید! روزی دلتنگ این بهانه ی کوچک خواهید شد
رفیق جان هر جای دنیایی دلم اونجاست