فراموش کردم
رتبه کلی: 273


درباره من
سلام دوستان به اکانت خرس مهربون خوش اومدین.


خرس مهربون (zenezen )    

تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !

منبع : منبع:ایران سان
درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۰۶ ساعت 13:39 بازدید کل: 512 بازدید امروز: 66
 

 

 

love 

 


 

نمیبینم زیبایی های دنیا را 

آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!

نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای

مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!

آن عشقی که میگویند

تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری

و برای من تنها یک عشقی!


لیوان
... از نگاه تو رسیدم به آسمانها

، آن برق چشمانت ستاره ای بود

که هر شب به آن خیره میشدم!

باارزش تر از تو ، تو هستی که

عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !


love
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه

در فکر تو ، عطر داشتنت ،

ماندن خاطره هایی که مرور کردن

به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!

و رسیده ام به تویی که آمدنت

رویایی بوده در گذشته هایم

، و رسیده ام به تویی که در کنار

تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است

پایانی ندارد زندگی ام با تو
،

آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ،

فردایی که در آن دیروز

را فراموش نمیکنم ،

آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ،

که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ،

و گرم ترین لحظه ها !

 love

سر میگذارم بر روی شانه های تو ،

آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ،

دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ،

میشنوم صدای تپشهای قلبت ،

اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !

تا خودم را از خودت بدانم ،

تا همیشه برایت بمانم ،

چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!

تا ببینم زیباترین رویاها ،

فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !

و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ،

و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !


love

حالا من مجنونم و تو لیلای من ،

همیشه میمانیم برای هم ،

و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !

بر میگردیم به دیروزی که گذشت ،

خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !

و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ،

هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

 


love


 

چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.

اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.

آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.

ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.

نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.

نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .

آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تورا منتظراست.

بیا که غروب دیگرازغربتش به تنگ آمده است.

بیا دیگر...


گل قلبی



 

برای عشق تمنا كن ولی خار نشو

برای عشق قبول كن ولی غرورتت را از دست نده

برای عشق گریه كن ولی به كسی نگو

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشكن

برای عشق جون خودتو بده ولی جون كسی رو نگیر

برای عشق وصال كن ولی فرار نكن

برای عشق زندگی كن ولی عاشقونه زندگی كن

 برای عشق بمیر ولی كسی رو نكش

برای عشق خودت باش ولی خوب باش

 


 
گل در لیوان
 
منبع:ایران سان

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۰۶ - ۱۴:۱۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)