بیش از یک ماه از ربوده شدن حامد صداقتی، قهرمان شمشیربازی ایرانی در سیستان و بلوچستان میگذرد و به طرز عجیبی نه تنها هیچ خبری از او به گوش نمیرسد که حتی هچ خبری از مسئولان هم برای پیگیری وضعیت او به گوش نمیرسد.
به گزارش «تابناک»، چهارشنبه دوازدهم اردیبهشتماه امسال بود که خبری روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت که از حمله اشرار به چند شهروند ایرانی و گروگانگیری آنها خبر میداد. فرمانده نیروهای انتظامی شهرستان خاش در استان سیستان وبلوچستان، خبر از پیدا کردن خودرویی می دهند که تعدادی گلوله به آن شلیک شده بود و یک جسد در کنار آن کشف شده است. پس از آن مشخص شد که جسد متعلق به «محمدعلی غفاری» است و دو تن همراه او به نامهای «حامد صداقتی، عضو سابق تیم ملی شمشیربازی»، «مهدی حسینی» ناپدید شده اند.
این اتفاق در حالی رخ میداد که چند ماه پیش از این حادثه پنج مرزبان ایرانی در حوالی همانجا توسط گروهک تروریستی جیشالعدل گروگان گرفته شده بودند. گروگان گرفته شدن مرزبانان ایرانی، موجی ملی در ایران به راه انداخت تا همه از هر تریبون خواستار آزادی مرزبانان ایرانی شوند. از صفحات فیسبوک مردم گرفته تا اظهار نظر مسئولان و راه اندازی کمپینهای مجازی و غیرمجازی! هنرمندان پتیشن به راه انداختند و عادل فردوسیپور در برنامه نود از مردم خواست با مشارکت پیامک کمکی برای ایجاد فشار رسانهای برای آزادی مرزبانان بیاورند. از وزارت ورزش تا فدراسیونهای ورزشی هر کدام در بیانیههای گوناگون، حمایت خود را از مرزبانان ایرانی اعلام کردند و خواستار آزادی آنها شدند. تقریبا همه شماهایی که این نوشتار را میخوانید نیز بخشی از این حرکت ملی بودید و دلتان برای آزادی فرزندان وطن میتپید. سرانجام هم تلاشها نتیجه داد و مرزبانهای ایرانی آزاد شدند.
اما به فاصله چند ماه از این ماجرا وقتی یک قهرمان ملی در حادثه مشابهی گروگان گرفته شد به طرز عجیبی میبینیم که هیچ حرکت مردمی و غیر مردمی برای آزادی این افراد ایجاد نشد و تنها یک کمپین در فیسبوک برای آزادی این ورزشکار تشکیل شد که آن هم پس از یک ماه نزدیک به هزار عضو دارد و نتوانسته چندان در ایجاد فضای رسانهای کارآمد باشد.
اینکه چرا در یک فاصله کوتاه دو اتفاق مشابه رخ میدهد و برای یکی، موج رسانهای و مردمی بزرگ بهراه میافتد و دومی در سکوت محض قرار میگیرید را بیشک باید در رفتارهای عجیب و غرب و موجسوارانه خودمان دنبال کنیم. وقتی مرزبانهای ایران گروگان گرفته شده بودند همه سازمانها و نهادها برای محکومیت آن از هم سبقت میگرفتند.
تقریبا روزی نبود که از یک فدراسیون بیانیهای در محکومیت این ربایش و تلاش برای آزادی آنها صادر نشود و در صدر اخبار رسانهها قرار نگیرد؛ اما وقتی یک قهرمان از صنف خودشان نزدیک به یک ماه است که در بند گرفتار شده، هیچ حرکت رسانهای انجام نمیدهند. چرا؟ چون در این مورد مسابقه شهرت و محبوبیت به راه نیفتاده و کمپین یک میلیون امضایی وجود ندارد. پس از بیانیه و مصاحبه و محکومیت هم خبری نیست.
ماجرا درباره حامد صداقتی وقتی دردآورتر خواهد شد که بدانم او یکی از چندین و چند ورزشکار ایرانی بود که «در حمایت از خانواده مظلوم فلسطین» حاضر به رقابت با حریفی از رژیم اشغالگر قدس نشد و حتی از او به مانند یک «قهرمان» تجلیل شد؛ اما چقدر بد و دردآور که حتی آنهایی که هر ساله از ورزشکارانی که در برابر نمایندگان رژیم اشغالگر قدس حاضر نمیشوند، تجلیل میکنند هم حمایتی از حامد صداقتی نمیکنند. وضعیت قهرمانی که در بازیهای آسیایی دوحه مدال برنز را گرفته بود، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و از آن بدتر بیخبری مسئولان از وضعیت اوست.