فراموش کردم
رتبه ویژه: 4
رتبه کلی: 440


درباره من
عباس سورانی (zoolfaghar1 )    

تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۱۲ ساعت 14:36 بازدید کل: 159 بازدید امروز: 159
 

 

 
  مثل هر بار برای تو نوشتم: دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
 
و ای کاش که این جمعه بیایی!
 
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته 
 
ارباب ندارد؟
 
تو کجایی؟ تو کجایی... و تو انگار به قلبم بنویسی:
 
که چرا هیچ نگویند
 
مگر این منجی
 
 دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
 
و عجیب است
 
که پس از قرن و هزاره
 
هنوزم که هنوز است
 
دو چشمش به راه است
 
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
 
که گویند
 
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
 
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
 
  =-=-=
 
جواب امام زمان:
 
تو خودت!
 
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
 
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
 
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
 
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
 
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
 
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
 
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
 
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
 
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
 
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
 
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
 
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
 
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
 
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
 
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
 
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
 
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
 
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
 
و به آفاق نبردند صدایت
 
و غریب است امامت
 
من که هستم ،
 
تو کجایی؟
 
تو خودت کاش بیایی
 
به خودت کاش بیایی...!
 
 
اللهم عجل لولیک الفرج
 
و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته
 
و المستشهدین بین یدیه
این مطلب توسط میلاد عابدینی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۵/۱۲ - ۱۴:۳۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (2)