جا داره از اون دسته دختراني که با جمله
" همه مردها از يه قماشن ""
، منو در رديف ، انيشتن و ابوعلي سينا و رازي و مصدق و اينا
........ قرار ميدن تشکر ويژه داشته باشم ....
رفتم تو پارک یه هوایی بخورم. نشستم رو نیمکت. خیره به جای خالیِ کنارم.. یهو یه شخصِ نابینا اومد نشست کنارم..
پرسید کسی اینجاست؟ گفتم :بعله، احسانم گفت:خوشبختم، منم کیانم
پرسیدم چطور متوجه من شدی؟
گفت:از بوی عطرت.چی می زنی؟
گفتم: Maxi ،قیمتی نداره اما تمام خاطراتِ زندگیمو با این عطر گذروندم..
سرشو کرد تو یقه ی لباسم،گفت:خیلی خوشبویی پسر..
داشتیم گپ میزدیم یهو گفت:یه دختر خوشگل و خوش تیپ داره به ما نزدیک میشه؟؟!!
من سرمو چرخوندم گفتم:آره،کَلَک نکنه می بینی منو سر کار گذاشتی؟!
گفت:نه.. از صدای پاشنه ی کفشش و طرز راه رفتنش فهمیدم..!!!!!!!
خانومای میانالی برید کنار بهتون برنخوره.. آخه خواهر من این چه وضعه راه رفتنه که نابینا هم می فهمه حتی تو چی پوشیدی؟؟!!
کسی که بیشتر از ۳ دفعه پشت سر هم بهت گفت ازت متنفرم...
عاشقته تضمینی!!!!
یارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد:
آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد،
منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی؟ :))
تو پاساژ افتادم دنبال یه دختره.هی محل نمیداد....
گفتم:یه نگاه بنداز شاید پسندیدی حالا سیندرلا!
بعد کلی اصرار برگشت گفت:
بابا من دوست دوست دخترتم.!!! همون اول که پيشنهاد دادي شناختمت.!!
بعد گفت:
هیچ علاقه ای ندارم رابطتون بهم بخوره برو بهش چیزی نمیگم
یه لحظه جاخوردم.....! گفتم جدي تو دوستشي؟؟
یه پوسخندی زد و گفت:
پس دوست دختر داری و افتادی دنبال يکي ديگه؟؟!برو پسر جون بروووو
یه جمله معروف هست که میگه: همه خانما خوشگلن، فقط بعضیاشون بلد نیستن آرایش کنن...
هرکی قبول داره بلایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــکه
يه ضرب المثل معروف هست كه ميگه : زن و مرد با هم برابرند ولی مرد ها برابر ترند!!!
ولی خداییش بیاییم ظاهربین نباشیم. بعضیا ممکنه در ظاهر بی شعور به نظر بیان اما وقتی باشون می گردیم و بیشتر می شناسیمشون می بینیم که باطنن هم بی شعورن!
سلامتي دختري كه به خاطر عشقش يك ماه تمام تو اتاقش حبس بود و ناهار شامش هم كيك و آب معدني بود......فقط و فقط و فقط و به خاطر اينكه فقط (اون ) رو دوست داشت و به بقيه خواستگاراش جواب منفي ميداد......همين!!!!!
یـــه استـــاد داریـــم بـــر حـــســـب زیبـــایی بـــه دانـــشـــجـــوا نمـــره میـــده
پســـرا گمــــونم 2-3 بشـــن حـــدودا
ای خــــــدا....
هههییی خدا زن لجباز نصیب هیچ مرد مسلمونی نکنه!!!
دوستم تعریف میکرد:
مامی و باباش شب باهم دعواشون شده بوده صبح مامیش هرچی لباس(کت شلوار)شوهرش داشته میده به این پلاستیک فروشا جاش یه سبد میگیره اونم با هزار ذوق و شوق!!!
فک کن!فقط دست کم یه تومن پول کت شلواره بوده شب باباش برمیگرده در کمد باز میکنه اول فکر میکنه اتاقو اشتباهی اومده بنده خدا اصلا تو ذهنشم نمی گنجیده که...القصه وقتی می فهمه همون جا می شینه اشک شوق میریزه بخاطر این ازدواج موفقش ینی بیچاره اندازه ده سال پیر میشه الانم که دیگه تو امین آباد تحت درمانه
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
... زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!
نویسنده معروفی می گوید:
زن مانند کروات است هم به مرد زیبایی می بخشد و هم گلویش را فشار می دهد!
“رابطه ها”زمانی زیبا میشودکه برای”یادکردن”هیچ دلیلی به جز”دلتنگی”نباشد
يه شب يكي از رفيقاي بابام(جوون بود)خونه ما بود كه يه دفعه يه نفري با تمام قدرت شروع كردن به زدن در خونمون، اونم نه يه بار،چندين دفعه با تمام قدرت درو زد كه بابام گفت(جلوي رفيقش): اين کدوم احمقيه داره اينطوري در ميزنه؟برو درو باز كن ببين کدوم خريه؟
رفتم درو باز كردم كه ديدم بله پدر همون رفيق بابام بود
من (:
بابام ):
رفيقه (:
نشسته بودم تو تاکسی تریپ شخصیت یه دفه راننده گفت مهندس این قضیه ی 21 دسامبر چیه ( یه هفنه قبل از 21 دسامبر بود )
من : چن تا نظریه وجود داره .
راننده : یه چیزایی شنیدم ولی نمیدونم واقعیت داره یا نه؟؟؟؟(خودش الان دیگه جواب رو فهمیده دیگه )
من : اول که هرچی خدا بخواد همون میشه و در مورد سوال شما یه سری افراد نظریه ی یه پیش گو رو مطرح می کنن .
یه هو یه دختره که صندلی عقب نشته بود گفت نه من شنیدم سه روز شب میشه
حرفشو قطع کردم گفتم اون یه نظر دیگس بهش میرسیم (تریپ معلما رو داشتما)
خلاصه این همه واسه جماعت تو تاکسی صحبت کردم و بقیه هم چیزایی رو که می دونستن می گفتن و آخرش می گفتن
آقای مهندس درسته ؟؟؟؟ ( حالا خوبه هنوز درسمون تموم نشده و مهندس نشدیما )
هیچی دیگه آخرای بحث بودم که یه هو دختره گفت خوبه ها اگه سه روز سرما بشه و تاریک بشه دیگه سه روز نمیرم دانشگاه .
یارو حاظر بود نابود بشه ولی نره دانشگاه . حالا یکی بیاد واسه این توضیح بده. نه واقا باید یکی براش توضیح بده ها .
دوستم میگفت اومده در خونه ما : ایفو ن پایین و زدم طبقه بالای برداشت گفتم احسان هست گفت طبقه بالا رو بزن
زدم دوباره اون برداشت گفت ایفون خرابه در بزن در زدن اون اومد دم در دیگه هنگ کردم از تو کوچه صداش زدم احسااااااان یهو دیدم همسایه بغل دستیشون اومد بیرون گفت با من کار داشتی
دو پا داشتم دو پادیگه از یکی گرفتم الفرار
اخرشم فهمیدم کوچه رو اشتب رفتم
يني دلم ميخواد اون دخترايي كه هزار جور بتونه كاري كرن و موهاشونم شينيونه و صداشون مثل جيرجيرك رومخه رو وقتي تو قطار مترو ميان قسمت آقايان با هزار عشوه و كلاس گذاشتن بلند بلند حرف ميزنن و با صداي تريلي مانندي ميخندن رو با پاهام لهشون کنم!!!!!!!
آخه لا مصبا يه خورده متانت.حجب و حيا .آبرو!!!!لا اقل احترام سن بالاهايي كه داخل مترو هستن رو نگه دارين خب!!!!!!
بیچاره مردا:وقتی به دنیا میان همه حال مامانشونو میپرسن.وقتی ازدواج میکنن همه میگن چه عروس قشنگی.وقتی میمیرن همه میگن بیچاره زنش.
بعد سالها داشتم واسه تجدید خاطره با مامان بزرگم منچ بازی می کردم !
۲ دست بردمش دست سوم کُری میخوندم واسش !
من : ننه پیر شدی ، گذشت اون زمون که منُ میبردی !
مامان بزرگم : پیر مادرزنته ، تو بزرگ شدی دیگه نمیتونم کلاه سرت بزارم ، بچگیا خرفت بودی گولت میزدم میبردمت
من
مامان بزرگ
اینا به کنار ، تا میخواستم مهره اشُ بزنم میگفت زورت به من پیرزن رسیده ؟
وقتی میزدم می گفت : وقتی نوه ام بهم رحم نمیکنه باید از بقیه چه توقعی داشته باشم ، خیلی نمک به حرومی !
دقت کردین وقتی با مامانتون دردودل میکنین خیلی وقتا بادقتو دلسوزی به حرفاتون گوش میده بعد دوسه روز بعد همونارو بر علیه تون استفاده میکنه!
چه زیبا میگفت مترسک، وقتی نمیشود رفت، همین یک پا هم اضافیست..!!
به خواهر زادم میگم برو از بابات پول بگیر بریم بستنی بخوریم میگه بابام از تو جیبت پول برداشت خودمون رفتیم خوردیم...فامیله ما داریم؟؟!!!!
خیلی وقته دوس دختر نداشتم!!!
راستی طرز استفادش چطوربود؟!
باید اول آب جوش ریخت رو سرش!!
یه روز رفته بودم خونه ابجیم بچه خواهرم خواب بود... ماهم عاشقشیم اولین بچه ی خونواده بود خلاصه انقدراین ور اونورش کردیم بیدار شد...حالا با یه هیجانی دارم بهش میگم:قربونت برم...فدات شم ...قشنگم عشق منی تو من میمیرم واست...
خیره خیره تو چشام نگاه کرد گفت:خفه شو بابا!!!!!!!!!!!!!!
ینی کل احساساتمو به چالش کشید!!!
خدایا!دستانی را در دستانم قرار بده که پاهایش با دیگری پیش نرود...
ﯾﻪ ﺳﺮﯾﺎ ﺁﻏﻮﺷﺸﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ “ﺑﻐﻞ” ﻧﯿﺴﺖ !!!
ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ …
چند وقت دیگه امتحانا شروع می شه اونوقت من هنوز نمیدونم کدوم کتاب برای کدوم درسه
حوصله ام سر رفته بود گفتم یکم پسر عمه مو سرکار بزارم گوشی برداشتم گفتم الو سلام نادر مبارک باشه پسر عمه ی ما هم از همه جابی خبر گفت چی مبارکه؟گفتم که: توی بانک0(نمی گم تبلیغ نشه)برنده ماشین 206 شدی دیگه مارو تحویل نمگیری هنوز حرفم تموم نشده بود که دیدم داره عین برق گرفته ها بالا پایین می پره منم حسابی خر کیف شدم بعد از نیم ساعت زنگ زده می گه احسان من که اصلا تو این بانک حساب ندارم/من خوشحال:)))) پسرعمه ی ساده لوح بنده:(((آخه این پسر عمه است ما داریم؟
اول سال که استاد تئاتر عملیمون اومد سر کلاس، گف بچه ها فلان کتابو یا خودتون بخرید یا یه نفر بره برا همه بخره... همون موقه دیالوگ دوتا دختر جلوییام نظرمو جلب کرد:
اولی: تو میری برا من بخری یا من برم برا تو بخرم؟
دومی: نهههه این جوری که خیلی سخته!!؛ ببین! من میرم برا تو می خرم، تو ام برو برا من بخر!
اولی: واااای راس میگی!! چرا اول به فکر خودم نرسید؟؟!!!
من ####((((
اون دوتا :)>
هالا فک کنید من سه ماهه دارم با اینا درص میخونم...
یکی از فانتزیایی که جدیدا پیدا کردم اینه که :
اینایی که جدیدا تو میانالی پیدا شدن و با یه کاربری دیگه میان از خودشون تعریف میکنن و بگیرم خفه کنم
تعدادشون کمم نیست!
اینایی که مارو خر میکنن دمشون گرم
ولی اونایی که مارو خر فرض میکنن ازخجالتشون درمیایم ...