|
رتبه کلی: 6750
|
|
درباره من اين دنيا يه زندانه و ما همه زندانياي اين زندان بزرگيم پس بياين به اميد روزي كه از اين زندان رها ميشيم زندگي كنيم.بعضي وقتا مرگ بهترين نعمت خداونده...
|
|
شرلوك هولمز ومعاونش واتسون
| منبع : www.dastanha.blogsky.com |
درج شده در تاریخ ۸۹/۱۲/۲۲ ساعت 12:33
بازدید کل:
272 بازدید امروز: 70
|
|
|
شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟
واتسون گفت: میلیونها ستاره می بینم.
هولمز گفت: چه نتیجه میگیری؟
واتسون گفت: از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم.
از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتری است، پس باید اوایل تابستان باشد.
از لحاظ فیزیکی، نتیجه میگیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد.
شرلوک هولمز قدری فکر کرد و گفت: واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیری اینست که چادر ما را دزدیده اند!
بله، در زندگی همه ما بعضی وقتها بهترین و ساده ترین جواب و راه حل کنار دستمونه، ولی این قدر به دور دستها نگاه میکنیم که آن را نمی بینیم. |
|
|
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۸۹/۱۲/۲۲ - ۱۲:۳۳ |
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
|
|