بار اول که دیدمش تو کوچه بود با موهای بلند وخرمایی اومد طرفم وگفت داداشی ؟ میای باهم بازی کنی ؟! بیا دیگه ... از چشمای نازش التماس میبارید خیلی کوچیک بودم اما دلم لرزید همون یه نگاه اول عاشقش شدم 3سال ازش بزرگتر بودم قبول کردم وکلی بازی کردیم ! ! آخرش گفت تو بهترین داداش دنیایی سال هاگذشت .... هرروز...
تاریخ درج:
۹۳/۰۶/۲۵ - ۱۳:۱۱ 8 نظر , 152
بازدید