چوب تنبیه خدا نامرئیست
ن کسی میفهمد...ن صدایی دارد...
یک شبی یک جایی...
وقتی از شدت بغض ،نفست میگیرد...
خاطرت می آید...
که شبی یک جایی...
باعث و بانی یک بغض شدی و دلی سوزاندی...
آن زمان فکر نمیکردی
بغض پاپی ات خواهد شد..
و شبی یک جایی..
مینشیند سر راه نفست...و توام بالاجبار...
هر دقیقه صد...
داغ عشق یک نفر روی دلم جامانده است....
همچنان یوسف که در دام زلیخا مانده است...
طفلکی شاید نمی داند دلم ماتم سراست...
که این چنین با حوصله کنج دل ما مانده است...
هر دری وا می شود پشتش دری با قفل و بست...
بیخبر از ماجرا در پشت درها مانده است...
هر کجا پا میگذارم یک نشان دارد بجا...
رد پایش روی...
اگر کسی سراغی از من گرفت..
بگوییدش:دلش بهار میخواست و رقص اطلسی!
طاقت نیاورد!
اصلا نگویید!!
دلش را شکستند رفت پی چینی بند!
یا چون هوای روزگارش ابری بود و خیسی گونه هایش خشک نمیشد،
رفت دنبال خورشید!بگوییدش...تنهاییش بهانه گیر شده بود
و مدام هوس شال و کلاه میکرد.
ن او دلی داشت یدکی!
ن پایی رو...
دلت که گرفت
...
ب کسی نگو بگذار تمامی غم هایت با اشکهایت فرو ریزد
...
دلت ک گرفت
...
به خودت پناه ببر ...
مبادا اجازه دهی دستان دیگری تسلایت دهد
...
به یاد بیاور حضور این دستان همیشگی نیست
...
به یاد بیاور همین دستانی ک امروز رهایت کردند
...
روزی برای تسلا آمده بودند
...
دلت ک گرفت بغ...
مواظب رایحه حرفهایمان باشیم
...
حرف ها رایحه دارند...
بو دارند...
عطر دارند...
رایحه حرفهایمان تا ساعتها روی تن و جان مینشینند...
تا مدت ها در فضا میمانند!
تا سال ها در خاطره ها جا خوش میکنند...
عطر حرفهایمان!هر چه که باشد...
تند و تلخ گرم و شیرین تیز و شور انگیز...
ومارا...
در خاطره ها ب...
غم هجرانت
...
لحظه به لحظه به مرگ نزدیک ترم خواهد کرد..
و هیچ کس راز دلتنگیهایم را نخواهد فهمید...
و هیچ چیز بر لب نخواهم آورد...
چرا که من گرفتار سنگینی سکوتی هستم...
که گویا قبل از هر فریاااااااادی لازم است.....
سر قرار...
بعد مدتها خیلی ب خودش رسیده بود
...
بوی عطر ...
صدای آهنگ
..
ی جو خیلی خلوت
...
غافل از اینکه قرارش با یکی دیگه بود
...
واس رابطه ی بعدی خودشو آماده کرده بود...
آخه یکی نبود بهش بگه
...دیونه من
هر کسی ترو بخاد
...
همینطوری ک هستت میخاد
...
برا چی خودتو ک...