من نبودم و تو بودی ، بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ، حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ، هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی . …
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بین...
سامان4شیردل
تاریخ درج:
۹۳/۰۷/۰۳ - ۲۲:۱۰ 26 نظر , 170
بازدید
پسر بچه 4 ساله ایرانی یه روزی کاره خیلی بد کرده بود مامانش دنبالش دوید تا بیرون حیاط پسرک همون ججلوی در وایساد و جلو تر نرفت .. مامانش هم کتکش زد .. بعد وقتی برگشت تو خونه با چشمای پر اشکش به مامانش گفت:فکر نکن نمیتونستم فرار کنما .. تو چادر سرت نبود ..
...