درباره من (-_-)محمد(-_-)
_____________________________ کاری داشتین پیام خصوصی بدین چون دیر به دیر میام سایت.... _____________________________ آدم ها لالت می کنند... بعد هی می پرسند... چرا حرف نمی زنی؟؟! این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست.. . _____________________________ اگر در زندگی جرات عاشق شدن را نداری لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش !!! _____________________________ نبودنت ندیدنت هیچ کدام دلیلی بر فراموش شدنت نیست کافیست اندکی خلوت کنم همه جا را بوی نفس هایت پر میکند صدای خندهایت سکوت دلم را می شکند نمیشود فراموش شوی همه چیز تو را به رخم میکشد به هرجا خیره می شوم نشانی از تو را می بینم نمیشود با نبودنت ندیدنت تو را به باد فراموشی سپرد همین ندیدن ها و نشنیدنها .....روزی هزار بار تورا به یادم می اورد ______________________________ اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد ___________________________ دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !! این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند فرقی نمی کند با مــــــن بدون مــــــن دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت !!! طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!! هه ______________________________ خدایا اینه قوله اون زندگیه که دادی بودی؟! هه هه نمیخوامش واسه خودت! هرچه زودتر بگیریش بیشتر ممنونت میشم! ______________________________ alone FoR EvEr |
صدای قــلــــب نیست ...
صدای قــلــــب نیست ...
صدای پای تو است که شب ها در سینه ام می دوی ....!!
کافیست کمی خسته شوی .....
کافیست کمی بایستی ....!
برای بعضـــی دردها نه میتوان گریــــــه کــرد...نه میتوان فریاد زدبرای بعضـــی دردها فقـــط میتوان نگــــاه کرد و ب...
تاریخ درج:
۹۲/۰۷/۰۹ - ۱۶:۰۷ 24 نظر , 273
بازدید
نیازهای کاغذی...
نیازهایم را درون قایقی کاغذی گذاشتم و به دریای سکوت سپردم.وقتی برآورده نمی شوند همان بهتر به دست سکوت بسپارمشان.جایشان امن تر خواهد بود، به یقین!...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۰۱ - ۱۴:۲۲ 13 نظر , 510
بازدید
نخونی از دستت رفته! 2
دو برادر با هم در مزرعه اي که از پدرشان به ارث رسيده بود، زندگي مي کردند. يک روز به خاطر يک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زياد شد و از هم جدا شدند.
يک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتي در را باز کرد، مرد نجـاري...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۰۴ - ۱۱:۴۷ 10 نظر , 323
بازدید
جالب
یکی از اشنا ها تعریف میکرد:
خیلی سال پیش كه دانشجو بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند.
تعدادی هم برای محكم كاری دو بار این كار را انجام میدادند، ابتدا و انتهای كلاس كه مجبور باشی تمام ساعت را سر كلاس بنشینی.
...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۰۳ - ۰۱:۱۹ 4 نظر , 307
بازدید
دلنوشته 93
دلتنـــــــــــ ــــــگیعین آتش زیر خاکــــــستر استگـــــــاهی فـــــــکر میکنی تمـــــــــام شدهامّـــــا یــک دفــــعههمه ات را آتــــش مـــــــــــیزند . . .
به حرمـــــت نان و نمکی که با هم خوردیمنــــــــان را تو ببرکه راهـــــــــت...
تاریخ درج:
۹۳/۰۱/۰۹ - ۲۳:۳۶ 22 نظر , 199
بازدید
زلزله شهرستان میانه را لرزاند
لینک عکس:http://irsc.ut.ac.ir/index.php?lang=fa...
تاریخ درج:
۹۳/۰۹/۰۳ - ۰۰:۴۳ 46 نظر , 199
بازدید
دلنوشته های من....
خدایا
.
مرا چه طعمی آفریدی
.که همه از من زود سیر میشوند . .!
زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مــــن !! هـرچــه مــــن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام هـول میزنــدبـــرای ضـربــه ب...
تاریخ درج:
۹۲/۱۱/۲۹ - ۲۳:۴۵ 44 نظر , 196
بازدید
چندتا دوست داری؟؟؟
پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید چند تا دوست داری؟گفتم چرا بگم ده یا بیست تا...جواب دادم فقط چند تاییپیرمرد آهسته و به سختی برخاست و در حالیکه سرش راتکان می داد گفت:
تو آدم خوشبختی هستی که این همه دوست داریولی در مورد آنچه که می گویی خوب فکر کنخیلی چیزها هست که تو نمی دونیدوست، فقط اون کسی نیست ...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۹:۲۸ 18 نظر , 301
بازدید
شعری از خودم: بو گئجه سندن اوزاق گوزلریمه قان داماجاق سنه ای ماه شبیم بابک اوزاخدان باخاجاق
بو گئجه سندن اوزاق...
بو گئجه صبحه کیمین آه و فغانیم گله جاق
(امشب تا صبح آه و فغانم بلند میشه)
آیریلیق سدینی بوگوزدن آخان یاش دله جاق
(دیوار جدایی را اشک چشمم سوراخ میکنه)
بوگئجه گوزوم یاشی قزل اوزن تک داشاجاق
(امشب اشک چشمم مثل رود قزل اوزن طغیان می کنه)
غم و...
رفتن
هر وقت که بين رفتن يا موندن مردد بودي
شير يا خط بنداز
مهم نيست شير بيفته يا خط
مهم اينه که اون لحظه اي که سکه داره رو هوا مي چرخه
يه دفعه بفهمي
دلت بيشتر ميخواد شير بيفته ، يا خط
...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۰۸ - ۲۳:۴۴ 4 نظر , 221
بازدید
امشب ..
امشب آرام نشستم...
زل زدم به دیوار...
غرق شدم تو یه سری فکـــر...
شایدم رویـــا نمی دونم ...
تا به خودم اومدم دیدم صورتم خیس شده ....
به همین سادگی !!!
شاید! شعر همین است که من عاشق تو باشم و تو! با هر که می خواهی باش ...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۱۰ - ۱۰:۲۴ 8 نظر , 280
بازدید
آموخته ام که ...
آموخته امکه بدون عشق مي توان ايثار کردامابدون ايثار هرگز نمي توان عشق ورزيد
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۱۲ - ۱۶:۲۱ 9 نظر , 210
بازدید
نمیــــفروشــــــــم..!!!!
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــد ن،مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس..............
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۱۲ - ۱۶:۵۶ 5 نظر , 299
بازدید
داشتــــن بعضــــی هـــا ...
گاهــــی هیـــچ کــــس را نــداشــتـ ـه بـــاشـــی بهتــــر استداشتــــن بعضــــی هـــاتنهــــاتــــرت مـــی کــنــد . . ....
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۲۸ - ۱۶:۱۸ 13 نظر , 455
بازدید |
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|