خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشتکمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه.چند دقیقه بعد در حالی که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد آهای پسر
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت چشمانش برق میزد وقتی خانم کفش هارا به او داد پسرک با چشمان خوشحالش و با ... تاریخ درج: ۹۱/۰۷/۰۳ - ۲۱:۲۳( 0 نظر , 321
بازدید )