سلام دوستان عزیز
شاید این آخرین مطالبی باشه که میذارم
شایدم دیگه سایت نیام....نمی دونم چرا ؟؟؟
یکی داد میزد
یکی بار مردم رو تاب میزد
اون یکی هم کلاه چپ رو راست میکرد...
باخنده وارد شد...؟
خنده ای که نه از دلش بو نه چیز خنده دار
تنــــها به خودش میخندید....
...
سلام باز من با یه مطلب نو../
خسته و تشنه ...
با قلمی به دست
دستیکه خش خش آن از جای دیگیست .../.
کلامی نو .../.
کتاب زندگی را ورق زدم
صفحه صفحه ای دیـــگر تا کتابی تازه گشوده شود.../
و...و تولدی نو رقم میخورد
تا در آن صورت انسان...
سلام دوستان .../.
بعد یه مدت که نبودم دوباره یه مطلب جدیدگذاشتم که.../.تقدیم عزیزان میکنم
فریاد بزنم یا نه...
باهزار اومید ... به سوی امید قدم برداشتم
برای غریبه بانه ترین لحظه های زندگی
به سوی طعم زندگی ...
به سوی طبیعت وجودت...
ولیــــــــــ چی شد.../.
برگشتم جای ...