فراموش کردم
رتبه کلی: 3208


درباره من
دیده بودم به آرامی
دستهایم را
به آسمان بلند کردم
پاهایم از زمین جدا شد
پرواز کردم تا آن دورها
و نزدیک به خود...







اکانتهای من فقط و فقط:
Naturalism
S-pegasus






Sadaf (Naturalism )    
آلبوم: بایگانی
   
عنوان: معجزه
معجزه
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 145 بازدید امروز: 145

این تصویر توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
توضیحات:
دختر کوچولوی هشت ساله،از خواب که بیدار شد، شنید؛پدر و مادرش
آهسته درباره برادر چهار سالهاش صحبت می کنند.برادرش حسابی
بیمار و رنجور بود و روز به روز ضعیف تر و لاغرتر می شد.مادر
و پدرش هم نمی توانستند هزینه های سنگین درمانیش را تامین
کنند.گوش هایش را تیز کرد تا بشنود آنها چی می گویند.
پدر گفت:
"هزینه جراحی مغزش خیلی می شه و ما نمی تونیم این پول رو
بدیم."
مادر اشک ریزان گفت:
"ولی تومور توی سرش هر روز داره بزرگ تر می شه.من طاقت این
همه رنج کشیدنش رو ندارم.اگه کاری نکنیم،می میره."
پدر جواب داد:
"آره ، آره ، می دونم.
حالا فقط معجزه می تونه نجاتش بده..."
فرشته کوچولو،رفت سراغ قلکش و پول خردهایش را ریخت روی
زمین...بخودش گفت:
خدای من چقدر زیاد ! حتما می شه با اینها معجزه خرید ! سکه ها را
ریخت در جیبش و رفت سمت داروخانه.در داروخانه هر چه پشت
پیشخوان منتظر ماند کسی نگاهش هم نکرد.چند باری سرفه کرد،با
پاهایش صدا درآورد،ولی انگار نه انگار...بالاخره با یک سکه زد به
شیشه پیشخوان و با صدائی محکم گفت ببخشید
چی می خوای کوچولو؟
یه معجزه لطفا !
بله؟!
یه معجزه لطفا !
معجزه می خوای واسه چی عزیزم؟!
یه چیز بدی هر روز داره توی سر داداش کوچولوم گنده تر می شه.بابام
می گه فقط معجزه می تونه نجاتش بده،منم همه پول هام رو آوردم تا اونو براش بخرم.
عزیزم ببخش که نمی تونم کمکت کنم،ما اینجا معجزه نمی فروشیم.
چشم های دخترک پر از اشک شد و گفت:
ولی اون داره می میره،تورو خدا یه معجزه بهم بدید...
ناگهان دستی موهای دختر کوچولو را نوازش کرد و صدائی گفت:
ببینم چقدر پول داری؟
پول ها را شمرد و گفت:
خدای من عالیه،درست به اندازه خرید معجزه برای داداش کوچولوت !
بعد هم گرم و صمیمی دست دختر را گرفت و گفت منو ببر خونه تون
تا ببینم می تونم واسه داداشت معجزه تهیه کنم؟ !
اون مرد فوق تخصص جراحی مغز بود که آن روز برای سر زدن به
برادرش به داروخانه آمده بود.دو روز بعد،عمل بدون پرداخت هیچ
هزینه اضافه ای انجام شد.
هزینه عمل مقداری پول خرد بود و ایمان یک کودک !
مدتی بعد هم پسرک صحیح و سالم به خانه برگشت.
من و تو هم می توانیم معجزه بخریم،معجزه بفروشیم،معجزه کنیم،اگر
تنها به یاد داشته باشیم که
انسانیم و خدایی هم هست....  





 
درج شده در تاریخ ۹۷/۱۱/۰۸ ساعت 21:02
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)