|
Sadaf
(Naturalism )
آلبوم:
بایگانی
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
154 بازدید امروز: 154
توضیحات:
از زبان لاهوتیان: دعوتی دشت بودم و ...... کوله بارم ، همه عشق ...... کو آن تشنه ای که به کامش ریزم ..... رفتم بر در آستان خدا ..... آسمان و ابر و خاک و درخت و خنکای هوا .... در حضور عروس سراسر زرد و نارنجی پوش خزان .... من چشمم خیره به دنیای پر هیاهوی سکوت ..... سکوت ، محو تماشای کودک بازیگوش درون ام ..... من ، از خود بیخودی که خود گم کرده باشم ..... دشت ، آن میزبان همیشه مهربان ..... که گم گشته ترین ها را عزیز تر می دارد ...... و آشیانه مورچه ای با تلی از سنگریزه در اطرافش ..... و من تیمم کردم به سنگریزه ها ..... در محضر خدای مورچه های کارگر .... و آرزویی در قلبم شکوفا شد ..... کاش می شد مورچه کارگری شوم ..... و در آن لحظات شیرین ..... سری به آشیانه آنها زنم ..... و خنده ای به شیرینی شهد گل ..... چهره ی خلوصم را عاشق تر کرد .... بوسه بر پاهای بی کفش مورچه کارگر خواهم زد .... در دنیای خیال ..... به گمانم ، آنهمه رفتن و آمدن و بار کشیدن .... پاهایش را تاول زده ..... باید آهسته از او پرسید ..... و ........ عالیجناب دشت ، همچنان پا برجا و مست .... از هیاهوی دشتیان ...... و من آن میهمانی که دشت ، همراه آفتاب ارغوانی غروب ...... بدرقه ام کرد تا خانه ...... زندگی عشق است و بس ..... [ آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ] برای لاهوتیان
درج شده در تاریخ ۹۷/۱۰/۰۲ ساعت 21:52
برچسب ها:
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|