سلامتی پسری که شب عروسی عشقش مست مست رفت دم در تالار نشست اما عروسی رو به هم نزد....صبر کرد تا عروس بیاد بیرون...!!!وقتی عروس اومدبیرون همه داشتن هدیه هاشونو بهش میدادن...پسر با چشمای اشکبار رفت جلو و زل زد تو چشمای عشقش که حالا عروس یکی دیگه شده بودطاقت نیاورد.....یه جعبه ای از جیبش در آورد....... تاریخ درج: ۹۴/۰۸/۰۸ - ۱۹:۰۵( 1 نظر , 225
بازدید )
هیچ گاه
برای دیدارت
زمان تعیین نمیکنم…
شاید ساعت حسادت کند و خواب بماند
•
وقتی حصار غربت من تنگ می شود
هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
•
حافظه ی آدم های غمگین قویست
می دانند کجای آن روز
مُرده اند
•
&... تاریخ درج: ۹۴/۰۶/۱۶ - ۱۹:۴۰( 2 نظر , 126
بازدید )
زندگیمون همیشه برعکس اون چیزی که فک میکردیم میشه...............................................
شعار ((ما آخرشیم،ما تهشیم،ما اندشیم،ما به همه چیز میرسیم،هیشکی به ما نمیرسه،ما همه چیز را به دست میاوریم و آنها را نگه میداریم و با آنها زندگی میکنیم و آنها را مقدس میشماریم )) *هیچکس*
فکر میکردیم که تا... تاریخ درج: ۹۴/۰۶/۱۶ - ۱۸:۳۰( 1 نظر , 100
بازدید )