فراموش کردم
رتبه کلی: 9912


درباره من
پیام خصوصی نداریم!

لیست دوستان نداریم!

با عرض پوزش از همه ی دوستان

-----------------------------------------
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم

آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی

بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز کرده ام برایت



تکیه گاه
    گاهی اوقات تو زندگی  تو اوج ناراحتی فقط و فقط  دلت می خواد خیلی ناگهانی یکی محکم بغلت کنه و  بگه غصه نخور من همیشه پشتتم  هر چقدر هم کم باشه اما تو اون لحظه  همین که یکی رو پشتت حس میکنی  قد یه دنیا ارزش داره  اونجاست که از هر چی غم و ناراحتی...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۰۳ - ۰۰:۲۳ ( 8 نظر , 104 بازدید )
یه فشار کوچیک
    یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر همین که دستت رو آروم بگیره... یه فشار کوچیک بده این یعنی من هستم تا آخرش... همین کافیه!   ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۰۳ - ۰۰:۱۶ ( 5 نظر , 131 بازدید )
کبوتر حرم
      امام رئوف :   دلم، نه هوای ِ گنبد ِ طلایی تان را،نه هوای صحن و رواق های تان را،     نه هوای مسجد ِ گوهر شادتان را،نه هوای ِ نقاره  تان را،که هوای ِ     خود ِخودتان را کرده است...     آنجا، که بگویم:"السلام علیک یا...
تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۲۰ - ۱۶:۲۱ ( 1 نظر , 102 بازدید )
مهربان خدای من
    مهربان خدای من........   می شود این روزها، در بازار داغ خرید بنده نوازیت، من هم بشوم مشتری ات و تنها تو   شوی خریدار همیشگیم.....????     مدتهاست دلم را خوش کرده ام به پرده خانه ات.....   نَبِّئ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ.... ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۲۰ - ۱۶:۱۰ ( 1 نظر , 108 بازدید )
درد فراق یار
خدایا نالم از درد فراق یار دیرینم       من امشب سخت بیمارم و در بیماریم مرگی فرو خفته نگاه دیده‌ام لرزان و بی‌تاب است نمی‌دانم چرا دستان اندوهم کمی سرد و کمی پر التهاب تن بیمار من می‌سوزد از درد فراق چرا امشب چراغ خانه خاموش است چرا دستم عرق کرده چ...
تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۴ - ۰۳:۰۰ ( 3 نظر , 187 بازدید )
دل من..
       دل من..   از حسادت دل من می سوزد، از حسادت به کسانی که تو را می بینند! مثل آن کاسب خوشبخت محل مثل آن مرد فقیر سر راه مثل آن همسایه و همکار و رییس از حسادت دل من می سوزد، از حسادت به محیطی که در اطراف تو هست مثل ماه و خورشید ،که تو را می نگرند مثل آن...
تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۴ - ۰۲:۳۴ ( 3 نظر , 120 بازدید )
مرد فقیر
      مرد فقیری بود که همسرش کره می ساخت و او آنرا به یکی از بقالی های شهر می فروخت    آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویی می ساخت.    مرد آنرا به یکی از بقالی های شهر می فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می خرید.    روزی مرد بقال به اند...
تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۰۷ - ۱۳:۵۸ ( 2 نظر , 134 بازدید )
شعر بـاران تقدیم برعاشقان!
     شـعـرِ بـاران   عشق را با آب چشم و شیره ی جان می نویسمزیر باران می نشینم زیر باران می نویـسم مصلحـت درعـاشقی را از دل دریا بجویمجلوه ی معـصومیت را ازغـزالان می نویسملای اوراق گلی با رنگ اشک ارغـوانیناله را آهـسته با پرکارمژگان می نویـسمنامه را با آب انگوری طهارت می دهـم ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۲۱ - ۱۵:۰۵ ( 3 نظر , 92 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (1)