|
رتبه کلی: 3290
|
|
درباره من درود بر همه دوستانم
چه دوستی پاکی دارند کفش ها اگر یک لنگه اش گم شود دیگری آواره می شود
کاش به زمانی برمی گشتیم که بزرگترین غم زندگیمان شکستن نوک مدادمان بود
|
هههههههه
تنهایی
دوست واقعی
...
عشق
...
پیرمرد وفادار
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد....در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند:باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمین بشیم جایی از بدنت آسیب ندیده.
پیرمرد غمگین شد گفت عجله دار...
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۰۲ - ۱۹:۳۸ 0 نظر , 196
بازدید
بهترین راه ابراز عشق
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن...
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۰۲ - ۱۹:۲۴ 0 نظر , 176
بازدید
ساختن دنیا
پدر روزنامه می خواند اما پسر کوچکش مزاحم میشد پدر صفحه ای از روزنامه با عکس نقشه ی جهان قطعه قطعه کرد به پسر داد و گفت ببینم می توانی جهان را دقیقا همانطور که هست بچینی؟
می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است اما یک ربع بعد پسر با نقشه ی کامل برگشت پدر پرسید جغرافی بلدی؟ چگونه این نقشه را چیدی؟
...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۱۶ - ۱۸:۳۵ 7 نظر , 235
بازدید
دوست واقعی
گنجشکی به آتش نزدیک می شد و برمی گشت پرسیدند:چه می کنی؟
گفت:در این نزدیکی چشمه هست و من نوکم را پر آب می کنم و روی آتش می ریزم
گفتند:حجم آتش در مقایسه با آبی که می آوری بسیار زیاد است و این فایده ندارد
گفت:شاید نتوانم آتش خاموش کنم اما هنگامی که خداوند پرسد زمانی که دوستت در
آتش می سوخت چه کردی؟...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۱۶ - ۱۸:۱۵ 2 نظر , 206
بازدید
دریادل
اعتماد
مرد واقعی
بهترین رفتار...!
ماهیمون می خواست یه چیزی بهم بگه تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه دست کردم تو آکواریوم درش آوردم شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن .
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو اینقده بالاایین پرید خسته شد خوابید دیدم بهترین موقع توا خوابه دوباره بندازمش تو آب .
ولی الآن چن...
تاریخ درج:
۹۱/۰۸/۱۶ - ۱۶:۳۹ 6 نظر , 308
بازدید
عشق مادر
پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد مادر که در حال آشپزی بود دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند
او نوشته بود: صورتحساب!!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم2000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم3000 تومان
بیرون بردن زباله2000 تومان
ج...
تاریخ درج:
۹۱/۰۷/۳۰ - ۱۱:۴۳ 11 نظر , 375
بازدید
مادر
...
کدوم لازمه؟
پژواک
درخشش عروس های دریایی
تزیین گل
blue eye
قصه برگزیده
در سال 2005 یک مسابقه قصه های مینی مالیستی میان کلیه نویسندگان قاره آفریقا برگزار شد که سرانجام این داستان کوتاه به عنوان اول دست پیدا کرد:"هنگامی که به دنیا می آیم سیاهم,وقتی بزرگ می شوم باز هم سیاهم,اگر زیر آفتاب بروم سیاه می شوم,اگر برف بر تنم ببارد سیاه می مانم,وقتی مریض می شوم رنگم همچن...
تاریخ درج:
۹۱/۰۵/۱۶ - ۱۸:۵۱ 2 نظر , 384
بازدید
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
|