|
Mahsa
(
![]()
آلبوم:
Khal 3
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
142 بازدید امروز: 140
توضیحات:
دختر دار کح شدم
نمیترسم ازینکه زمین بخورد،منتظر میمانم گریه کند اما دوباره بایستد . بزرگتر که شد گاهی از او میخواهم نان بخرد، حتی یک بار شده در صف بایستد و مطمئنم به کسی در صف نانوایی تجاوز نمیکنند و دوتا حرف در و همسایه که میگویند:" مرد نداشتند در خانه؟ " به پشیزی نمیارزد. همانقدر که او را برای آشپزی تشویق میکنم به تعمیر قفل اتاق هم ترغیب میکنم! دخترم را اگر کلاس رقص فرستادم یک دوره هم دفاع شخصی میفرستم و باور کنید این کارم به معنای فمنیسم بودنم نیست . دوره ای نیست که بخواهند زنها در معدن کار کنند، دوران ما خطرناک تر از این حرفهاست. اینها را گفتم تا دخترم منتظر کسی نباشد که مثل پدرهای همه برایش نان بیاورد!که دنبال مردی مثل شوهرم ،در اینستاگرام و تلگرام نگردد. اینها را گفتم که دخترم باور کند میتواند روی پای خودش بایستند! که بفهمد این روزها" جیگرم" به اندازه "ضعیفه" پنجاه سال پیش فحش است :/ اگر رویای دخترم خانم دکتر و خانم مهندس شدن است به او کمک میکنم و میگویم "خانم آقای دکتر" و "خانم آقای مهندس" مدرک تحصیلی به حساب نمیآید برای دخترم لاک میخرم ، رژ میخرم و به او جلوی اینه میگویم که زیباترین است، نمیگذازم مات و مبهوت" عروسک" گفتنهای پسر مردم شود. به دخترم میگویم هیچ خرس پشمی و هیچ دسته گل رزی به اندازه زحمت چندین و چندساله بزرگ کردنش نمیارزد.به او میگویم ازدواج، تنها هویت آنها نیست، که هیچ شوالیه ای با هیچ اسب سفیدی قرار نیست او را به هیچ قصری ببرد! ازدخترم میخواهم برای به دست آوردن خواستههایش کار کند که بداند شوالیهها خودپرداز نیستند، که ازدواج فقط و فقط برای درو کردن پاساژها ، عین تنفروشی است.یادش میدهم در دوره ای که خواستگارها پدرزن پولدار میخواهند یا زن پولساز، باید سعی کند خودش شوهر خوبی باشد ! به دخترم اعتماد میکنم و اجازه میدهم بارها زمین بخورد و بایستد . اصلن میخواهم مثل خودم شود یک زن "فرا اشپزخانه ای" موخه هایی کح دلتنگ است به او میگویم : ببین نه زمان ، نه آمدن یار ، نه پول ، نه مسافرت حالت را جا نمیآورد،تا خودت نخواهی حالت خوب شود ،نمیشود بیا کمی به خودت برس ، برای خودت چای دم کن ،رو به روی آینه قربان صدقه چشم های پف کرده و گریه آلودت برو این قلم ، این کاغذ ...برای دل خودت بنویس بی آنکه منتظر نقد و نظر موشکافانه افراد شوی برای مردم زندگی کردن خوب است اما حدی دارد چرا اگر دلت گرفته ،اگر پر از بغضی درست در مرکزچهارراه ولیعصر سیگار روشن نکنی؟(میدانم کح چشم هایتان و چشم هایش گرد شدع !) مردمی که ما هم شاملش میشویم همیشه دنبال راهی برای سرکوب احساساتشان هستند اگر این احساسات سرکوب نمیشد اگر گریه به موقع جاری میشد اگد فریاد به موقع کشیده میشد حالمان بد بود نه بد تر بیا بین بد و بدتر ،بد را انتخاب کن بیخیالِ تمام نگاه ها و تفکر ها بیخیال تمام دنیا و تعلقاتش انسان گاهی نیاز به اندک نشانه هایی دارد برای نمردن ... زندگی ات را مردگی نکن:/
درج شده در تاریخ ۹۵/۱۲/۰۲ ساعت 19:33
برچسب ها:
![]()
1
2
3
4
5
6
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|