واژه عشق !
به نظر من در عشق نباید محدوده ای را در نظر بگیریم ، اصلا وقتی عشق رو به
کسی هدیه دادیم باید منتظر این نباشیم که اونم دقیقا این کار رو بکنه
چون عشق باید بدون منفعت باشه ، عشق کلمه خیلی عجیبیه ، یه حس خاصه
یک حس تعلقه ، یه حس حسادت عجیب و غریب !
اصلا میدونی وقتی عاشق گلی شدی ، دیگه میخوای باغبان اش خودت باشی !
میدونی وقتی یه پسر عاشق میشه
خیلی ضعیف میشه ، همیشه حسادت میکنه
حسادت هم که در عشق خیلی قشنگه !
بعدش هم که واژه غیرت میاد وسط ، دخترهم خوشش میاد و هم احساس
امنیت میکنه !
اصلا میدونین چیه ؟
این حس تعلق و خواستن خیلی عجیبه !
میخوای فقط لبخندش سهم خود خودت باشه ...
دیگه روی تک تک حرفای که میزنن درباره اش حساسی
اصلا همون حس خودخوری !
اون موقع اس که درگیر یه حسی شدی و چشم هاتو میبندی و دیگه نمیخوای
بیدار بشی !
این حس همون عشقه ، یه جور جادوی قدیمیه ، از همان جادو های که کنترل آدم رو به دست میگیره
البته خودت هم خوشت میاد ها ....
اینجاست که باید بگم !
من آسمان رو دوست دارم !
چون در اون آسمان ، ماه زندگی میکنه