به نام خدای مهربانی ها : خدایا جای سوره ای به نام عشق در قرآنت خالیست که اینگونه آغاز می شود : و قسم به روزی که قلبت را می شکنند و جز خدایت مرهمی نحواهی یافت..........
دولتپور هستم اهل میانه"تبریز" ارومیه" اردبیل" جلفا "خوی"و....... فرق ندارند آذربایجانیام. و به آذربایجانی بودم می بالم..... . اینم www.addolatpour@yahoo.com ایمیل منه
یکی بود یکی نبود عاشقش بودم عاشقم نبود وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن یکی بود یکی نبود یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد. ...
این روزها خیانت ها جالب شده! دختر و پسر هم دیگر را میبوسن و خداحافظی میکنن! و دنیای دیگرشان پای کامپیوتر شروع میشود! همان جای که دختر شب ها با عشق نتی اش چت میکند و پسر برای دختری پشت کامپیوتر عشق بازی میگویید! خوب است ریسکش در حد صفر است و عوارضی مانند جای کبودی روی گردن و جای چنگ پشت کمر ندارد! ال...
یکی از فانتزیای مردا اینه که وقتی با زنشون دعواشون شد خودشون کنترل کنن ، نازش کنن و بزارن بخوابه …
وقتی خوابید قشنگ برن سر وسایل آرایشیش با ریملش کفشامشون واکس بزنن … کرم دور چشم و شبشو بمالن به تایرای ماشین … با مداد سیاه دور چشمش خشای روی کفش رو پر کنن … با دستمال مرطو...
روز خاکسپاری من . . . اونی که بیشتر اذیتم کرد ، بیشتر گریه میکنه ! اونی که نخواست ما رو ، بالاخره میاد دیدن جسدم ! اونی که حتی نیومد تولدم ، زیر تابوتمو میگیره ! اونی که سلام نمیکرد ، میاد برا خدافظی ! عجب روزیه اون روز !!!...
*************************************************
دلم دیگر به زندگی گرم نیست مادرم میگوید باید کمی به خودت برسی اما چگونه وقتی از هر طرف می روم به تو میرسم ؟؟
*************************************************...
ماهی ها چقدر اشتباه میکنند قلاب علامت کدامین سوال است
که بدان پاسخ میدهند؟
آزمون زندگی ما پر از قلابهایست که وقتی اسیر طمعه اش میشویم
تازه میفهمیم ماهی ها بی تقصیرنند....
خدایا کفر نمی‌گویم،پریشانم، چه می‌خواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر می‌گوی...
اکبر77
تاریخ درج:
۹۳/۰۴/۰۵ - ۱۳:۴۴ 27 نظر , 565
بازدید
می گویند : شاد بنویس ...نوشته هایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم ،که با کمانچه اش ، گوشه ی خیابان شاد میزد...اما با چشمهای ِ خیس ... !!!
میخواستم از عشق بنویسم
از حس خوب عاشق شدن
از طعم شیرین دلدادگی
از تپیدن های عاشقانه قلب
از تبسم شیرین مانده بر چهره ی عشاق
ولی نگذاشتند !
گفت...
عسگر خلیلی
یه نفری هستم ب تو چه
میر حسین محمدی
آیدین- تبریزی
بهزاد2000
ایلدیریم-بی
بهروز- اسدی
ایلین73
کمیل میانه
SEPINOOD GHORBANI
جواد رزاقی
فاطمه آقازیارتی فراهانی
محمدبهجتی
mesleh..hava
سون آی
پوریا....
***Bi Dana Oghlan***
عاطفه جوووووون
سئویل آی
علی افسر ساعی نیا
adel52 )
ارسال پیام به ایشان
خانه
مطالب(43)
دوستان (47)
گالری تصاویر (125)
کلیپها (9)
نظرسنجی (0)
اکبر77
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاکتوس