درباره من خواستم از خودم بگویم
دیدم اگر نگویم بهتر است اگر بخواهم از خودم بگویم باید که بمانی پس برای تو که نمیمانی همان بهتر که ندانی....... گاهی مجبور میشوی دوستی را کنار بگذاری... بی هیچ دلیل قانع کننده ای برای او... اما تو که خود خوب میدانی چرا این کار را کرده ای... پس چه سخت است تو بدانی و نتوانی بگویی... و چه سخت تر برای او که نمیداند و قضاوت هم میکند... کوتاهترین قصه دنیا رفت..... میان ماندن و نماندن فاصله تنها یک حرف ساده بود از قول من به باران بی امان بگو : دل اگر دل باشد، آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد ... نه ....اشتباه نکنیـــــد !هیـــچ چیـــز ....از هیــــچ کس ؛بعیـــــد نیســـــــت ... !!! تو سنگی! و من یک تکه شیشه! "سنگ بودن تو" شاید که شوخی باشد "ولی شکستن من" جدی است! آنقدرعاشقانه زندگی خواهم کرد که اگر روزی.... رازهایم فاش شود بغض دنیا را در هم بشکند.. ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان با دگران وای به حال دگران از خـ ــوبــها بیشتــر مـترسـم یکــ روز تـــو خــ ـوب من بود یاد گرفتـــه ام انسان مدرنی باشــــم و هر بار که دلتنـــــــگ میشوم بـه جای بغـض و اشــــک تنها به این جمله اکتفا کنم ... که هوای بـد ایــن روزها آدم را افسـرده میکنـد ...!!! شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر. شخصیت من چیزیه که من هستم، اما برخورد من بستگی داره به اینکه تو کی باشی بــرایـــت مــیــنــویســم دوســتــت دارم مــیــدانم کــه نــمــیــدانــی ولــی مــیــدانــم کــه مــیــخــوانــی آرزویــم ایــن اســت کــه نــخــوانــده بــدانــی ! ایــــــن روزها ... هـــــــر نفـــس ، درد اســـت که میکشـــم !!! ای کــاش یا بـــــــــــودی ، ... یـــــا اصـــلا نبودی !!! ایـــــن که هســـتی و کنــــارم نیســــتی ... دیـــــــــوانه ام میکنــــــــــد و این قصه ادامه دارد........ تنهایی من فکر میکنم موجودات دو دسته اند: جاندار و غیره و جانداران دو دسته اند: آدم و غیره و آدمها هم دو دسته اند: من و غیره من هیچکدام از این دسته ها را نمیشناسم، به جز «من» که این یکی را اصلآ نمیشناسم. شاید «من» جانداری... آدمی... غیره ای... چیزی باشم... تنهـــــایی نام دیگر پاییــــــــــز است هر چه عمیق تـــــــــر برگریزان خاطره هــــــایت بیشتـــــــــــر خیالت آسوده راحت برو.. اینجاهمه چیز آرامست فقط ی دیوانه بیهوده اشک میریزد آهای ایوب کجای؟ ؟ ؟ بگذار ازصبر برایت بگویم و من و این تنهایی گره خورده ایم به هم... نه چتر با خود داشتی... نه روزنامه... نه چمدان... عاشقت شدم... از کجا باید میدانستم مسافری؟؟؟ این روزها خودم به قدر کافی سیگار برای دود کردن دارم تو دیگر کبریت برای آتش زدن روح و روانم نکش لعنتی اسباب بازیهایش راداشت جمع می کرد، ماتم برد! وقتی "دلم " را میانِ آنها دیدم !!! خدایااا میشه بگی درس عبرت چند واحده؟ هر چی پاس میکنیم تموم نمیشه. اون بی وفایی هستم که در صداقت و وفا کم نذاشتم و لابد اینجور شد که شدم بـــــــــــــی وفــــــــــــا "زندگی" بـه من آموخـت . . . آدمها نـه " دروغ " می گویند نه زیر " حرفشان " می زنند . اگر " چیزی " می گویند . . . صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت نبـایـد رویش " حساب " کرد "یه لیوان از تو اون کابینت بردار + خب. - پرتش کن زمین. + خب. - شکست؟ + آره. - حالا ازش عذرخواهی کن. + ببخشید لیوان. منظوری نداشتم. - دوباره درست شد؟ + نه - متوجه شدی . . .!!؟؟؟" برای بعضیااا محبت مثل فیلم خارجی بدون زیرنویس می مونه؛نمیفهمنش! من بی تو شعر خواهم نوشت تو بی من چه خواهی کرد؟ اصلا یادت هست که نیستم...؟! یه روزایــــــــی یه شبــــــــایی به یه ادمای خاصــــی خیـــلی احتیاج داری گوشیتو بر میداری شمارشـــــو بگیـــــری اما میــــــدونی بی فایــــدس اینقدر دلگــــیرو دلتـــــنگی که یهو بخـــودت میای میبینی خیره شدی به یه صفــــحه ی خالــــی بیجواب اشــــکات ســــرازیر شدن هیــشکی بعـــدِ هیــــشکی نــــــــــــــمُرده ولـــــــــی خیـــــلیا بــــعدِ خیـــــــلیا دیـــگه زنـــــــــدگی نــکردن...! |
حال من
حالِ من حالِ یتیمیست،
که انگار از
غریبه سیلی محکمی خورده
علیرضا مشرقی
پسری از نسل درد
...
تاریخ درج:
۹۷/۰۵/۱۹ - ۱۷:۴۵ 0 نظر , 185
بازدید
دلتنگم
دلتنگم
گفتنی هایم همین قدر کوتاهند
و همین قدر عمیق
علیرضا مشرقی
پسری از نسل درد
...
تاریخ درج:
۹۷/۰۵/۱۹ - ۱۷:۴۳ 1 نظر , 168
بازدید
هی فلانی
هی فلانی
دورادور دوستت دارم..!
شاید قصه ای نباشم که گفته
باشی صدایی نباشم که شنیده
باشی یا دیواری نباشم که
تکیه داده باشی،
و گُلی، که چیده باشی مرا ؛
ولی چنان بی صدا
از دورآنقدر دور که &nbs...
تاریخ درج:
۹۷/۰۵/۱۹ - ۱۷:۴۱ 1 نظر , 210
بازدید
چه کشیده اَم
کاش می شد بفهمی ؛
با سکوت
با تنهایی
باخاطرات لعنتی
با شب ها ؛
باشب ها
چه کشیده اَم...
علیرضا مشرقی
پسری از نسل درد
...
تاریخ درج:
۹۷/۰۵/۱۱ - ۱۳:۳۸ 1 نظر , 182
بازدید
بی حضور تو می نوازم
ساز دهنی ام را بی حضور تو
به دهانم می گذارم و سرخوش
از عشقت نوای خاموش قلبم
را می نوازم تا شاید نسیم
صدایم را به تو برساند
&nb...
تاریخ درج:
۹۷/۰۴/۲۸ - ۱۹:۴۷ 5 نظر , 175
بازدید
عذاب وجدان
زنبور که نیش میزند
میمیرد...
شاید از عذاب وجدان!
انسانها اما نیش میزنند...
نیش میزنند و نیش میزنند...
تا میمیرانند!
و وجدانی ندارند که
عذابی داشته باشند!
علیرضا مشرقی
&nb...
تاریخ درج:
۹۷/۰۳/۱۸ - ۱۵:۵۱ 2 نظر , 184
بازدید
ناجی باش
شاید یک دوستت دارم
میتواند ناجی قلبی باشد که
مدت هاست فوت کرده است.
علیرضا مشرقی
پسری از نسل درد
...
تاریخ درج:
۹۷/۰۳/۱۸ - ۱۵:۴۹ 1 نظر , 189
بازدید
منم آن شیخ سیه روز
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعی...
تاریخ درج:
۹۷/۰۳/۰۴ - ۱۲:۴۳ 1 نظر , 265
بازدید
خدایا فقط به عشق خودت
خدایا، می دانم زمان زیادی
است به درگاهت دعا نکرده ام
راستش مطمئن نیستم هنوز به
حرف هایم گوش می کنی یا نه.
اما حال و روزم را می بینی.
حالتم بحرانی است. به من یا
عشقی حقیقی بده تا از این
دلزدگی و فشار ن...
تاریخ درج:
۹۷/۰۳/۰۴ - ۱۲:۴۰ 0 نظر , 165
بازدید
آدمهای راستگو
آدمهای راستگو خیلی زود و
خیلی راحت عاشق میشن
خیلی راحت احساساتشون
را بروز میدن و خیلی راحت
بهت میگن دوستت دارم
خیلی دیر دل میکنن
خیلی دیر تنهات میزارن
اما وقتی زخمی بشن،&n...
تاریخ درج:
۹۷/۰۲/۲۰ - ۲۰:۰۹ 2 نظر , 223
بازدید
عشق بازی خدا با دلهای عشاق
خــدا خالق عشق
محـمد (ص) گل عشق
عـلی (ع) مظهر عشق
زهـرا (س) وجود عشق
حسـن (ع) نمادعشق
حسـین (ع) سالارعشق
ابوالفضل (ع) ساقی عشق
زیــنـب (ع) شاهد عشق
سجــاد (ع) راوی عشق
باقـــر (ع) کلام عشق
صــادق (ع) ...
تاریخ درج:
۹۲/۰۵/۰۸ - ۲۳:۳۶ 21 نظر , 301
بازدید
1- پدر و مادر
72%
2- مادر
22%
3- از هر دو تاش محرومم
4%
4- پدر
2%
مجموع آراء: 54 رایرای ها قابل مشاهده است
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (1)
|