|
رتبه کلی: 1596
|
|
درباره من عاشقم،
اهل همین کوچه ی بن بست کـناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی
بنشستیم،
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ، همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را تنگ در آغوش بگیرم...
|
zarfiyate adamha
! ... ... ... ... ... . ، ، !!! . ... ! ! ! ، ! ... ... تاریخ درج: ۹۴/۰۲/۰۹ - ۰۰:۲۰
( 1 نظر , 138
بازدید )
marefat
روزی در یک رستوران نشسته بودیم که یک دفعه مردی که با تلفن صحبت میکرد فریاد شادی کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از اتمام تلفن رو به گارسن گفت : همه ی کسانی که در رستوران هستند مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه ، بعد از 18 سال دارم بابا میشم!!چند روز بعد در صف سینما همان مرد را دیدم که دست بچه ی 3یا... تاریخ درج: ۹۳/۰۹/۲۵ - ۱۴:۵۲
( 16 نظر , 92
بازدید )
rafighe bi kalak madar
ی دو روزه مامانم رفته مسافرت ،امروز هوس خوراکی کردم هرجارو گشتم هیچی پیدا نکردم !فقط توی کابینتا یه سری قوطی بود که با ماژیک روش نوشته بود :نخورید ؛ مایع ظرفشویینخورید ؛ سمِ گلدوننخورید ؛ جرمگیر توالتزنگ زدم به مامانم گفتم دایی و زن دایی اومدن چیکار کنم ؟گفت در کابینتو باز کن اونیکه علامت مرگ داره ت... تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۲۸ - ۰۰:۴۰
( 8 نظر , 85
بازدید )
AZ HARF TA VAGHEIYAT
شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت:
“گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو میگفت…”
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:
“قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟”
گفت: “کدام س... تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۲۲ - ۱۴:۵۷
( 0 نظر , 87
بازدید )
arezu
ـ ــ :"ــــ ـ ـ ـ ــ ــ ـ ـ ـ ـ ــ ـ ـ ــ ـ ــ "! ــ :" ـ 16 ـ ــ ، ـ ــ .ـ ــ ـ ـــ ـ،ــ :"ــــ ـ ــــ ـ ـ ـ ــــ ــ ــ"ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ،ـ ـــ ــ :" ـ ـــ ـــ ـ ـــ ، ــ ــ ـ ـ ـ ".ـ ــ ـ ـــ ــــ،ـ ـ ـ ـ ــ ـ؟ـ؟ـ؟ـ؟ــ ـ ــ ـ ـ ــــ ــ ـ ــ :" ـ ـ ــــ ـ ــــ “.ــــ ــ ـ ــ ـــ ـــــــ ــــ... تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۱۸ - ۱۵:۰۰
( 6 نظر , 85
بازدید )
rishe dar khak
روی مبل فرو رفته بودم و به یکی از مجله های مُدی که زنم همیشه می خرید نگاه می کردم … چه مانکن هایی !!! چقدر زیبا ، چقدر شکیل و تمنا برانگیز !زنم داشت به گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق بود ور می رفت و شاخه های اضافی را می گرفت و برگ های خشک شده را جدا می کرد ؛ از دیدن اندام گرد و قلنبه اش لبخ... تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۱۷ - ۱۴:۱۸
( 10 نظر , 87
بازدید )
madar
دکتری برای خواستگاری دختری رفت ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی نیاید!آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت: در سن یک سالگی پدرم مرد ومادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خونه های مردم رخت و لباس میشست.حالا دختری که خیلی ... تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۰۴ - ۱۵:۴۱
( 17 نظر , 149
بازدید )
gholam nanayi
! ... تاریخ درج: ۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۱:۴۶
( 1 نظر , 91
بازدید )
zan
"زن " ... !! ست ... !! زنانه ی ، ... !! ... !! ، ... !!! ، ... !! ... !! ، ... !! نه ، ، ... !! ِ ... !! ... !! ، " زن " ... !! ، ، ، ... !! ، " زن" ... !! ... !!... تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۱۷ - ۰۰:۰۷
( 2 نظر , 78
بازدید )
ba to hastam sohrab
ـ ـــ ـــ !!! ـ ـ "ـ ـ ـ ـ ــ ؟"ـ ــ ـ !ـ ــ ــ ـــ ،ـــ ـــ ـ ، ــــ ـ ـ ـــــ ــــــ ــــ ؟ـــ ـ ــــ ــــــ ، ـــ ـــــــ، ــــــ ، ـــــــ ، ــــ ـــــ ،ـ ــ ، ــــ ــ ،ــ ـــ ـــ ،ــــ ـــ ــــــــ ــــــ ـ ، ـــ ــــ ، ـــ ، ـ ـ ـ ـــ ـــــــ ــــــ ... ــ ـ ـــ ـ ـ ــ ــــ ! " ـــ ــــ ــ ــ... تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۱۷ - ۰۰:۰۲
( 1 نظر , 93
بازدید )
|
|
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
|