دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست
... تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۲۷ - ۱۳:۵۵( 7 نظر , 183
بازدید )
می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ی زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و ... تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۲۰ - ۲۲:۵۲( 6 نظر , 164
بازدید )
وقتی دلم برات تنگ میشه توی تک تک نفسهام حست میکنم
اون موقع است که میخوام از همینجا داد بزنم
دوست دارم... تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۸ - ۲۳:۳۹( 21 نظر , 167
بازدید )
اولش میرفتیم تو حمومی که نه آب سردش معلوم بود نه گرمش
یهو آب میشد درجه زیر صفر یه وقتا هم درجه بالا صفر
بعد مادر گرامی با شامپوی پاوه چنان میوفتاد رو سرمون به طوری که تموم سلولهای مغزمون نیم متر جابجا میشد
هر چقدر جیغ و داد میزدیم انگار نه انگار
بدترین مرحله وقتی با کیسه سفت وضخیم ... تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۵ - ۱۸:۰۳( 15 نظر , 220
بازدید )