فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2101


درباره من
ســـــاده تریــن کــــار جهــان ایــن اسـت که خود بــــاشی
و دشـــــوارتریــــن کـار جهـــان این است که کـــسی
باشـــی که دیگران میـــــخواهند...!!!!

****************************
من خدا را دارم

کوله بارم بر دوش

سفری می باید

سفری بی همراه

گم شدن تا ته تنهایی محض

سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی!

از سفر ترسیدی.

تو بگو از ته دل: من خدا را دارم...

منو سازم چندیست که فقط با اوییم...

*************************
همیشه از خوبیهای آدمها برای خودت دیوار بساز. پس هر وقت در حق تو بدی
کردند، فقط یک آجر از دیوار بردار ! بیانصافیست اگر دیوارخراب کنی...

*************************
تجربه به ما میآموزد که عشق آن نیست که به هم خیره شویم؛ عشق آن است که هردو به یکسو بنگریم.

*************************
همیشه عاشق کسی باش که تو رو تو ساده ترین لباس به همه نشون
بده و بگه این دنیای منه...

***********************
من تو را دوست دارم....دیگری تو را دوست دارد...دیگری دیگری را دوست دارد..این چنین است که تنهایییم...نه؟؟؟؟

***********************
دستانم بوی گل میداد منو به چیدن گل محکوم کردن ولی کسی فکر نکرد

شاید گلی کاشته باشم...

*************************
خدایا ، حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن

تا درهایی را که بسویم می گشایی ، ندانسته نبندم

و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم .
*************************
شوق رسیدن بخدا - انجمن داستان کوتاه
عارفی قصد تشرف به حج داشت. فرزندش از او پرسید: به کجا می‌روی؟ عارف گفت: به سوی خانه پروردگارم! فرزند، گمان می‌کرد که هر کس خانه او را ببیند، خود پروردگار را هم می‌بیند؛ لذا مشتاق همراهی با پدر شد و گفت: چرا مرا با خود نمی‌بری؟ پدر گفت: تو صلاحیت این سفر را نداری. فرزند گریه ک...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۱۴ - ۱۲:۱۱ ( 17 نظر , 254 بازدید )
برایت مردم.... - انجمن شعر و مطالب عاشقانه
 یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن... تو باشی..منم باشم.. کف اتاق سنگ باشه..سنگ سفید.. تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم.. تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی.. منم اومدم نشستم جلوت..بهت تکیه دادم.. با پاهات محکم منو گرفتی.. دو تا دستتم دورم حلقه کردی.. بهت می گم چشماتو...
تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۳۰ - ۱۹:۱۸ ( 27 نظر , 416 بازدید )
کاش می بودی.... - انجمن شعر و مطالب عاشقانه
در صدا کردن نام تو یک “کجایی” پنهان است یک “کاش می بودی” یک “کاش باشی” !     نمیدانم کدام را راضی کنم؟ دلی که میخواهد عاشق باشد یا عقلی که میخواهد عاقل باشد...!!!؟         باید یکی رو تو زندگیمون داشته باشیم که فاصله...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۴ - ۱۱:۴۷ ( 14 نظر , 591 بازدید )
مرد .... - انجمن LOVE
مرد از زن خیلی تنهاتره! مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری شد،دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش خوشش بیاد! مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا! مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی شه! مرد حتی دردهاشو ا...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۰۷ - ۱۱:۰۳ ( 2 نظر , 312 بازدید )
عیب نداره.... - انجمن LOVE
  . عیب نداره.... عیب نداره که تنهایی ...... عیب نداره که شبا بدون شب بخیر عشقم می خوابی..... عیب نداره که جمله دوستت دارم رو نمی شنوی..... عیب نداره که دلت برات تنگ نمیشه.... عیب نداره که خیانت دیدی و دم نزدی..... عیب نداره زیر بارون بدون اون باید تنها خیس شی.... عیب نداره اونیکه گفت ...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۰۷ - ۱۰:۵۲ ( 3 نظر , 299 بازدید )
خدا ما را دوست دارد...
    از معلمم شنيدم صبح روز اول سال « با محبت جمله سازيد. ‌» اولي قلم تراشيد: « من محبت را دوست دارم » دومي تنور دل بتفتيد: « مادرم محبت است كلاً » سومي كه بود دلگير: « محبت دروغ ا...
تاریخ درج: ۹۱/۰۷/۰۳ - ۱۱:۰۶ ( 21 نظر , 797 بازدید )
افسانه عشق وجنون.......
همه ی فضابل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم؛. مثلا" قایم باشک؛ همه از این پیشنهاد شاد شدند دیوانگی فورا" فریاد زد من چشم می گذارم من چشم می گذارم. و از آنجایی که هیچ کس ن...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۲۸ - ۱۲:۱۳ ( 18 نظر , 952 بازدید )
داستان کوتاه
  يه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازي ميکردن. پسر کوچولو يه سري تيله داشت و دختر کوچولو چندتايي شيريني با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تيله هامو بهت ميدم؛ تو همه شيرينياتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترين و قشنگ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۳۱ - ۱۲:۳۳ ( 9 نظر , 693 بازدید )
به سلامتی هر چی پدره...
  به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش ! به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!! به سلامتی پ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۲ - ۱۲:۳۵ ( 17 نظر , 967 بازدید )
آدمایی هستن که....
  آدمایی هستن که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم.. وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده, راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره... اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون... آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه هم...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۱ - ۱۱:۵۸ ( 10 نظر , 796 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (3)