کودکی را از یاد برده­ام،یادم نیست کی اولین دروغ را گفتم...!! نمی­دانم از اولین دروغم ناراحت شدم یا نه، کتکم زدند یا نفهمیدند!؟!؟ اما کاش این اولین وجود نداشت... دلم از دروغ پر است،در هر زمانی مثل گوهر گرانبهایی بر هانم جاری می شود... می خواهم دهان خود را دیوار کنم شاید دیگر کلامی نگویم ت...

یکم سردمه... تقریباً در حد انجماد دلم یخ زده مونده تنم... این دوره زمونه مردم آغوش و با یه آغوش بهتر عوض می کنن، واسه اونم بنگاه زدن، زیرشم نوشتن اغوش گرم را از ما بخواهید یا یک آغوش اوکازیون که مال یه دکتر بوده شب به شب گرم می شده... تا میای با یکی گرم شی زود میره یه آغوش دیگه رو امتحان کنه.....

یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی ……. . من ” خاص “نبودم ،. . فقط … . . . عشقم بی ریا بود… . و عشق بی ریا کیمیاست...!!!!!! ...

حسرت هایی که هر شب می سوزانم و می شود دود سیگار و بالا می رود ! و منکه خسته تر و ژولیده تر از قبل میشوم...خوب گوش کن میخواهم ویرانت کنم در خودم... ...میخواهم عوض شوم...کلیدی برای صندوق خاطراتت که در دلم جا گذاشتی...و حال میخواهم بازش کنم...کبریتی برای سوزاندنشان...و ساعتیکه بدانم این همه خاطره..اینه...

گفتم بمان ، نماند و هوا را بهانه کرد بادی نمی وزید و بلا را بهانه کرد می خواستم که سیر نگاهش کنم ولی ابرو به هم کشید و حیا را بهانه کرد آماده بود از سر خود وا کند مرا قامت نبسته دست ِ دعا را بهانه کرد من صاف و ساده حرف دلم را به او زدم اما به دل گرفت و ریا را بهانه کرد اما ، اگر ، نداشت دلش...

این بی تفاوتیها... این بی خبری ها... گاهی دیدار از سر اجبار... نبودن ها... ندیدن ها... یعنی برو ....!!! . . وای که من چقدر خنگم.......

ایـ روزهـآ . . حِس دارَم آمیخت با دلتَنگ . . . کَم م آورم . . بازوان م خواهَم که تَنگـ در بَرم گیرنــــد . . اَما نَه هر بازوان . . فقط حـصار آغوش تـــ ـ ـ ـ ــو ......

آرام می آیم همانجای همیشگی سر همان ساعت همیشگی با همان شوق که می شناسیش با خودم حرف می زنم برای خودم خاطره تعریف می کنم و بی صدا مثل همیشه می روم بی آنکه تو آمده باشی ...

ولی این بار حالم بهتر است دلیلش را نمی گویم انسان به مرور زمان بدجنس می شود خیلی چیزها را یاد می گیرد دلش می خواهد بعضی وقتها آنقدر مبهم بنویسد که هیچ کس نفهمد موضوع چیست؟!!...

آدم ها از دست اونی که دوستش دارند زود تر ناراحت میشند روش حساس ترند و .. با کمترین بی توجهی یا بی خبری .. یا بد اخلاقی .. یا جواب ندادن تلفن یا دیر جواب دادن sms بغض میکنند و گاهی اشک توی چشمشون جمع میشه و دلشون بد میشــــکنه ... حواسمون به همین چیزهای کوچیک باشه دل آدم ها زود میشکنه .....