بعد از تو لحظه ها مردند، نسیم های بهاری رفتند و بادهای خزان در گوشم طنین انداز شد. مهربان برف در پشت پنجره بود اما سردی در وجود من، با لبهای ترکیده ام نای حرف زدن هم نداشتم تمام وجودم با سردی و سرما انس گرفته بود. بعد از تو بتهای زندگی شکست نمیدانم شاید تقدیر این بود...ولی میدانستم باید از کلبه پر م...
تاریخ درج: ۹۴/۰۲/۱۸ - ۱۵:۳۶
( 2 نظر , 113
بازدید )