اشک
1
بامداد
اشک رازی است
لبخند رازی است
عشق رازی است
اشک آن شب لبخند لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنانکه ببینی
یا چیزی چنانکه بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو ...
لبخند که میزنی … پر میشوم از بهانه های خواستنت پر میشوم از طنین خوش صدای نفسهایت و زمزمه های در گوشی ! :: :: بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرفی بزنی… بعضی وقتا سکوت میکنی چون واقعا” حرفی واسه گفتن نداری… گاه سکوت یه اعتراض … گاهی هم انتظا...
+ زندگی.....
عمر زندگی کوتاست مثل شعله کبریت .. عمر هرچی غیرازعشق مثل عمر کوتاه.. هم سفر دن مثل دربه درشدن خوبه .. پس قدم بزن بامن بین راه وبی راهه.. عشق چندقدم راهه از اتاق تا ایوون.. عشق دستته وقتی میز شام و میچینه.. مثل خواب بعدازظهرتلخ امامیچسبه.. مثل چای بعدازخواب تلخ اما شیرینه.....
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهونههامو میگیرم میگم وای چقد سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم از این جا تا دم د...
بی حضور تو
در انتظار توام در چنان هوایی بیا که گریز از تو ممکن نباشد ..
تو تمام تنهاییهایم را از من گرفتهای
خیابانها بی حضور تو راههای آشکار جهنماند
...
تقدیم به کسی تمام خنده ها و گریه هام واسه اونه ! کسی که نزدیکه اما دوره کسی که سعی کردم بهش بگم ولی هیچ وقت نشد! کسی که همیشه ازش حمایت کردم و اون بازم نفهمید همیشه دوسش داشتم دوسش دارم و خواهم داشت کسی که با شوخ طبعیش عاشقم کرد هر شب م...