فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 41783


درباره من
داستان شمع امید
  شمع امید یکی بود یکی نبود.......چهار شمع به آهستگی می سوختند و در محیط آرامی صحبت آنها به گوش می رسید...شمع اول گفت من شمع صلح و آرامش هستم، اما هیچ کس نمی تواند مرا روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودی می میرم . شعله صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش گردید.شمع دوم گفت : من شمع ایمان هس...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۹ - ۱۶:۲۹ ( 2 نظر , 258 بازدید )
دل نوشته
  این باختن را دوست دارم چقدر فاصله....چقدر فاصله است از من تا تو...قبلا با سر می آمدم به سویت، حالا حتی پاهایم جوابم می کنند!چقدر شیرین بود آن زمان که مدام بالا می رفتم، بالا و ... بالاتر...هرجا که می رسیدم،تو را که می دیدم؛همه ی زمین و زمان را نگه می داشتم،توقفی می کردم،آخر می خواستم با همه...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۹ - ۱۶:۱۵ ( 3 نظر , 120 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (0)