شمع امید
یکی بود یکی نبود.......چهار شمع به آهستگی می سوختند و در محیط آرامی صحبت آنها به گوش می رسید...شمع اول گفت من شمع صلح و آرامش هستم، اما هیچ کس نمی تواند مرا روشن نگه دارد. من باور دارم که به زودی می میرم . شعله صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش گردید.شمع دوم گفت : من شمع ایمان هس...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۹ - ۱۶:۲۹
( 2 نظر , 258
بازدید )